فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد، یکی از شاعران نامدار معاصر ایرانی است که به دلیل توجه ویژه به زنان و وضعیت آنان در آثارش، بسیار مورد توجه است. دکتر شفیعی کدکنی در کتاب «با چراغ و آینه» درباره فروغ گفته: «فروغ نماینده برجسته نسل روشنفکر این مرزوبوم و گزارشگر راستین و صمیمی لحظههای زندگی این گروه بود: تنهایی، آوارگی، تسلیم، سکوت...» آثار او آب و رنگی دارد که مختص خودش است. نگاه او به جهان، متفاوت با نگاه دیگران است. او جهان شعر و شعر گفتن را به صورت مستقل تجربه کرده است و نخواسته که مانند دیگران، دنبالهرو یا تقلیدگر باشد و همین امر، سبب تفاوتی شده که در آثار او و دیگر شاعران، به وضوح به چشم میآید.
فروغ فرخزاد در هشتم دیماه سال ۱۳۱۳ در تهران به دنیا آمد. تاریخ تولد او در بسیاری از منابع ۱۵ دی ذکر شده است. اما خواهر او، پوران فرخزاد این اشتباه را تصحیح کرد و تاریخ صحیح تولد او را هشتم دیماه اعلام کرد. فروغ فرخزاد خواهر بزرگتر فریدون فرخزاد، شاعر، ترانهسرا، مجری تلویزیون، کارگردان و شومن مشهور ایرانی است. پوران فرخزاد نیز، نویسنده، روزنامهنگار و پژوهشگر ایرانی است. مادر فروغ، توران وزیریتبار نام داشت و پدرش محمدباقر فرخزاد، سرهنگ ارتش بود.
فروغ پس از پایان تحصیلاتش در دبیرستان، به هنرستان بانوان رفت. در این هنرستان خیاطی و نقاشی را فراگرفت. وقتی شانزدهساله شد، به پرویز شاپور، یکی از اقوام مادرش که پانزده سالی از او بزرگتر بود، دل بست و ازدواج کرد. بعد از ازدواج به همراه همسرش به اهواز رفت و پسرش، کامیار را به دنیا آورد. این ازدواج البته بعد از چهار سال در سال ۱۳۳۴ به جدایی ختم شد. پس از طلاق، فروغ فرخزاد به سفر رفت و تلاش کرد تا فرهنگ اروپایی را بشناسد، زبانهای ایتالیایی، آلمانی و فرانسوی را یاد بگیرد و درباره سینما و فیلم مطالعه کرد. در همین سالها بود که با ابراهیم گلستان آشنا شد. این آشنایی منجر به ایجاد تغییرات فکری و دیدگاههای او شد؛ این تغییرات را میتوان هم در جهانبینی او در شعرهایش و هم در فیلمی که ساخت مشاهده کرد. فیلم مستند خانه سیاه است، که در آسایشگاه جذامیان تبریز ساخته شد، در سال ۱۳۴۱ ساخته شد و یک سال بعد در زمستان ۱۳۴۲ در فستیوال اوبرهاوزن ایتالیا برنده جایزه بهترین فیلم مستند شد.
او در جریان ساخت این فیلم با پسری به نام حسین منصوری آشنا شد و او را به فرزندخواندگی قبول کرد. این پسرک که در همان آسایشگاه جذامیان به دنیا آمده بود، حالا به عنوان شاعر و مترجم فعالیت میکند و آثاری از فروغ، سهراب سپهری، احمدرضا احمدی و عباس صفاری را از فارسی به آلمانی ترجمه کرده است.
آثار و اشعار فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد در سال ۱۳۳۱ اولین مجموعه شعر خود را که اسیر نام داشت، منتشر کرد. این مجموعه بعد از سه سال، تجدید چاپ شد. انتشار این دفتر، برآمدن دو موج تحسین از یکسو و نقد و نکوهش از سوی دیگر را در بر داشت. دومین دفتر شعرش با نام دیوار را زمانی منتشر کرد که بیست و یک سال داشت. یک سال بعد، با انتشار عصیان، به شدت بر سر زبانها افتاد. او در این دو مجموعه شعری، سنتشکنیهایی کرده بود و همین سنتشکنیهای او باعث شد تا بسیار مورد نقد و سرزنش قرار بگیرد.
فاصله میان انتشار سومین اثر و چهارمین اثر فروغ طولانی بود. او چهارمین مجموعه شعرش را که تولدی دیگر نام داشت، در زمستان سال ۱۳۴۳ منتشر کرد. این مجموعه را باید مهمترین و قابلتوجهترین اثری بدانیم که از فروغ فرخزاد منتشر شده است. جالب اینجاست که خود او نیز به ضعیفتر بودن آثار پیشینش آگاه بود و اینطور بیان کرده بود که در آنها بیانکننده سادهای از جهان بیرون بیش نبوده و در آن زمان هنوز شعر در وی حلول نکرده بود.
تولدی دیگر، نامی برازنده این مجموعه چهارم است. فروغ در اشعاری که پیشتر منتشر کرده بود، زنانه، رمانتیک و بحثبرانگیز نوشته بود. سپس «تحت تاثیر معاشرت با ابراهیم گلستان، نویسنده معاصر، و محیط ادبی و فکری دوستان و پیرامونیان او نگرشی دیگر نسبت به هنر و شعر و جامعه پیدا کرد و این تحول فکری به اندازهای که مجموعه اخیر شعر خود را تولدی دیگر نامیده است که دارای روح و حالتی است متفاوت، شعرهایی اجتماعی و انتقادی و بیدارگرانه». با تمام این تفاسیر نمیتوان از زیبایی و ارزش شعرهایی که پیش از تولدی دیگر سروده و منتشر شدهاند چشم پوشید.
آخرین شعر فروغ فرخزاد، ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، پس از مرگش منتشر شد. این شعر را باید شعری شخصی با هویت و مخصوص به خود او دانست. دکتر محمد جعفر یاحقی درباره این اثر اینطور گفته است: «فروغ با آنکه از شاعران معاصر یا پیش از خود کمتر اثر پذیرفته در مراحل کمال به سوی تغزلی پرمایه و سرشار از اندیشههای اجتماعی و فلسفی گراییده است».
انتشارات مروارید در سال ۱۳۵۲ یک مجموعه از اشعار فروغ فرخزاد را به نام ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد منتشر کرد که شامل هفت شعر بود: بعد از تو، پنجره، دلم برای باغچه میسوزد، کسی که مثل هیچکس نیست، تنها صداست که میماند، پرنده مردنیست.
ویژگی اشعار فروغ فرخزاد
شعر فروغ فرخزاد ویژگیهایی دارد که سبب تمایز آن از آثار شاعران دیگر میشود. همانطور که پیشتر نیز ذکر شد، او از آثار شاعران پیش از خود، چندان تاثیر نپذیرفت و نخواست که دنبالهرو و مقلد باشد. اما با این حال به خوبی توانست جایگاه خود را در میان شاعران پیدا کند. او از روح و قریحه شاعری که در وجودش داشت بهره برد و در برابر مشاهدات در محیط اطراف خود، کسب تجربههای عاطفی و اجتماعی و حتی تجربههای شخصی نیز، حساسیت بالایی داشت.
مجموعه شعر دیوار، شامل سرودههای غنایی شاعر است. اما در عصیان، توجه او به اندیشههای فلسفی و همچنین عصیانگری جلب شده است. شاید همین امر، دلیلی باشد بر واکنشهای تندی که انتشار این دفتر شعری برای او به همراه داشت. اما دفتر چهارم، آن مجموعه شعری است که شخصیت اصیل و ممتاز و مستقل او را نمایان میکند. دکتر شفیعی کدکنی در کتاب با چراغ و آینه اینطور بیان کرده است: «در این کتاب (تولدی دیگر) با شاعری بزرگ روبهرو میشویم که بی هیچ گمان، تاریخ ادبیات ایران او را به عنوان بزرگترین شاعر زن در طول تاریخ هزارساله خویش خواهد پذیرفت و در قرن ما یکی از دو سه چهره برجسته شعر امروز خواهد بود».
برخی دیگر از ویژگیهای شعر فروغ را مرور میکنیم: صورت و معنی در شعر او مدرن است. او در هنرش زلال و خالص است و همان چیزی را بیان میکند که احساس میکند. به هرحال نباید فراموش کرد که اشعار او، ساده و روان هستند. از دلنشین بودن و تازگی و طراوت کم ندارند و خلاقیت و تخیل نیز در جای جای شعر او دیده میشود و مخاطبش را با وصفی دیگر و تصویری تازهتر مجذوب و غافلگیر میکند. ما در حین خواندن این شعرها درمییابیم که با فردی صاحبذوق طرف هستیم. شعر فروغ هم این توانایی را دارد که انسان را به عالمی دیگر ببرد.
توجه فروغ فرخزاد را به طرح مسائل اجتماعی و موضوعاتی که انسان آن روزگار را درگیر خود کرده است، در دفتر شعر تولدی دیگر، به وضوح میتوان دید. در این دفتر است که فروغ به شاعری بدل میشود «متعهد و متوجه به سرنوشت و آلام مردم». نکته قابل توجه دیگر در شعر فروغ، «استقلال دید و تجربه شخصی است و کوشش برای دستیابی به زبانی زنده و متناسب با آنچه که شاعر در ضمیر دارد.»
فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان
فروغ از سال ۱۳۳۷ به کارهای سینمایی پرداخت. در این دوران با ابراهیم گلستان، آشنا شد. آشنایی با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلمساز سرشناس ایرانی و همکاری با او موجب تغییر دیدگاههای اجتماعی و در نتیجه تحول فکری و ادبی در فروغ شد. نامه منتشرشده فروغ برای ابراهیم گلستان نشان میدهد رابطهی عاشقانهای بین این دو نفر وجود داشته است. فروغ در تهیهی چند فیلم کوتاه نیز، با گلستان همکاری نزدیک و موثر داشت.
در بهار ۱۳۴۱ فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان برای تهیه یک فیلم مستند از زندگی جذامیان به تبریز رفتند. فیلم خانه سیاه است که بر اساس زندگی جذامیان تهیه شده، یادگاری هنری سفرهای او به تبریز است. این فیلم در زمستان ۱۳۴۲ از فستیوال اوبرهاوزن ایتالیا جایزه بهترین فیلم مستند را به دست آورد.
بهمن سال ۱۳۹۵، پنجاه سال پس از درگذشت فروغ، ابراهیم گلستان در مصاحبهای با سعید کمالی دهقان از روزنامه گاردین گفت که رابطه او با فروغ دو طرفه بوده است. گلستان در جواب این سوال که آیا فروغ تبدیل شده بود به یک عضو خانواده؟ گفت: «خانواده چیست؟ اصلا خانواده معنی ندارد. یک عضو شخصیت من.»
ابعاد دیگر زندگی فروغ فرخزاد
هرچند فروغ در ایران به عنوان یک شاعر شناخته میشود، اما نباید فراموش کرد که زندگی او دارای ابعاد دیگری نیز بود. مثلا ساخت همان فیلم مستندی که جایزه بهترین فیلم مستند جشنواره اوبرهاوزن شد. او در سال ۱۳۴۲ نیز در نمایشنامه «شش شخصیت در جستجوی نویسنده» که اثری از لوئیجی پیراندلو بود و با کارگردانی پری صابری به روی صحنه رفت، تحسینها را برانگیخت. او در سال ۱۳۳۹ نیز در فیلمی مستند که درباره مراسم خواستگاری بود و به سفارش موسسه ملی فیلم کانادا ساخته شده بود، بازی کرد. همچنین در همکاری با سهراب سپهری در سال ۱۳۴۰ فیلمی کوتاه برای موسسه کیهان ساخت. او در ساخت فیلم خشت و آینه با ابراهیم گلستان همکاری کرد و ترجمه دو اثر، نمایشنامه ژان مقدس، درباره زندگی ژاندارک و سیاحتنامه هنری میلر در یونان را نیز در کارنامه حرفهای خود دارد.
پایان زندگی
فروغ فرخزاد در تاریخ ۲۴ بهمن سال ۱۳۴۵ در ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر، در یک تصادف رانندگی جانش را از دست داد. ۲۶ بهمن ماه، بدن او را در امامزاده اسماعیل شستشو دادند و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپردند. در مراسم خاکسپاری او، جمعی از اعضای خانواده، دوستان و همکاران و همچنین بسیاری از برزگان ادب این سرزمین مانند صادق چوبک، جلال آل احمد، بهرام بیضایی، هوشنگ ابتهاج، احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، سیاوش کسرایی، نجف دریابندری و احمدرضا احمدی حضور داشتند.