دانلود کتاب صوتی ظاهرا فقط برای من می بارد با صدای مرجان عابدینی + نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب صوتی ظاهرا فقط برای من می بارد اثر ملانی دیل

دانلود و خرید کتاب صوتی ظاهرا فقط برای من می بارد

معرفی کتاب صوتی ظاهرا فقط برای من می بارد

کتاب صوتی ظاهرا فقط برای من می بارد نوشتهٔ ملانی دیل و ترجمهٔ علی اکبر عبدالرشیدی است. مرجان عابدینی گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و انتشارات ماه آوا آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی ظاهرا فقط برای من می بارد

گفته شده است که کتاب صوتی ظاهرا فقط برای من می بارد، به درد روزها و لحظه‌های دشوار می‌خورد؛ ازاین‌رو باید آن را وقتی شنید که آب از سر گذشته و روزگار روی نامبارکش را برای ما عیان کرده است. ملانی دیل (Melanie Dale) در این کتاب صوتی، هر لحظه شما را می‌خنداند. شما با شنیدن این کتاب، احساس می‌کنید دوست تازه‌ای پیدا کرده‌اید؛ بعد درمی‌یابید که زاویهٔ تازه‌ای به‌روی زندگی یافته‌اید که غلافی از حقیقت روی آن را پوشانده است. کتاب حاضر به یکی از سخت‌ترین موضوع‌هایی می‌پردازد که در زندگی رخ می‌دهد؛ عذاب‌کشیدن.

ملانی دیل بیشتر از ۱۰ سال رنج و مشقت فراوان را متحمل شده تا به رؤیاهای ساده‌اش دست یابد. او ناامیدی، تردید، شکست، اعتراض و بسیاری از ناملایمت‌های زندگی را پشت سر گذاشته و در پایان دریافته است که باید راهی نو در پیش گیرد تا عشق و شادمانی حقیقی را که به‌نظر او با خوشحالی فرق دارد، پیدا کند. او شادمانی را در ایمان، توکل، تحمل سختی‌ها و صبر خلاصه می‌کند. دیل در کتاب صوتی حاضر، تجربیات زنانهٔ خود را با شما به بحث و اشتراک می‌گذارد، اما این موضوع به این معنی نیست که کتاب تنها مختص زنان است.

پس کتاب صوتی ظاهرا فقط برای من می بارد، درمورد مشکلات شما و سفر شما است.

شنیدن کتاب صوتی ظاهرا فقط برای من می بارد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران روان‌شناسی عمومی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی ظاهرا فقط برای من می بارد

«وقتی همه‌چیز بد باشد، و امید هم ذره‌ذره رخت بر بندد مغز ما شروع به انجام کارهای ناخوشی می‌کند. در مورد من این اتفاق افتاد. وقتی گرفتار نازایی بودم، وقتی تحت درمان بودم، وقتی قرار بود ماهها و سالها منتظر بمانم، زندگی روی ناخوشش را به من نشان داد. چیزهای بدی اتفاق افتاد.

در حالی که درد می‌کشیدم و روی تخت خوابیده بودم، احساس می‌کردم مثل موش آزمایشگاهی شده‌ام. اما در همان حال شروع به فکر و اندیشه کردم. بیشتر و بیشتر به فکر افتادم. باید الکس را بیشتر دوست می‌داشتم. باید زندگی خوبی برایش آرزو می‌کردم. وای بر من که مانع پدر بودن او شده بودم. چشمم به قفسه پر از دارو افتاد. هر بار به بیمارستان رفته بودم مقداری دارو با خود آورده بودم و حالا این قفسه پر شده بود از انواع داروها. شاید بهترین کار این بود که به الکس هدیه‌ای بدهم. آن هدیه این بود که از زندگیش بیرون بروم. زندگی را باخته بودم.

روی تخت دراز کشیده بودم. پرده‌های اتاق هرروز بسته بودند. ساعت‌ها چشم به صفحه تلویزیون می‌دوختم. دلم می‌خواست بی‌حس و کرخت باقی بمانم. اگر کسی زنگ در خانه را به صدا در می‌آورد بی‌اعتنایی می‌کردم. جواب نمی‌دادم. خودم را مخفی کرده بودم. یک حوله داغ روی شکمم می‌گذاشتم. قرص‌هایم که تمام می‌شد به دکترم زنگ می‌زدم. خواهش می‌کردم برایم قرص‌های مسکن بفرستد.»

نظرات کاربران

کاربر ۳۴۹۶۴۱۲
۱۴۰۱/۱۲/۱۶

جدیدا خیلی بد شده شما مثلا امتیاز کتاب رو به اسم رویش میدهید اما الان یک ماه یک امتیاز ۶۰ درصدی رو من نمیتونم برای هیچ کتابی استفاده کنم ،خیلی بهتره امتیازات دروغین رو بردارید تا الکی سر کار نباشیم

زمان

۷ ساعت و ۵۹ دقیقه

حجم

۴۴۲٫۷ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۷ ساعت و ۵۹ دقیقه

حجم

۴۴۲٫۷ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۷۰,۲۰۰
تومان