دانلود کتاب صوتی کافه ای بر لبه جهان با صدای علی اعتمادی + نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب صوتی کافه ای بر لبه جهان اثر جان پی. استرلکی

دانلود و خرید کتاب صوتی کافه ای بر لبه جهان

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی کافه ای بر لبه جهان

کتاب صوتی کافه ای بر لبه جهان نوشتهٔ جان پی. استرلکی و ترجمهٔ زهرا شکوهی فر است. علی اعتمادی گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و موسسه انتشارات فلسفه آن را منتشر کرده است. این اثر صوتی حاوی داستانی آمریکایی دربارهٔ معنای زندگی است.

درباره کتاب صوتی کافه ای بر لبه جهان

کتاب صوتی کافه ای بر لبه جهان یک داستان کوتاه دربارهٔ فلسفهٔ زندگی را در بر گرفته است. پرسش‌های بنیادینی در این کتاب صوتی (همچون ما چه هستیم و برای چه به این جهان آمده‌ایم؟، آیا از زندگی خود راضی هستیم و آیا از مرگ می‌ترسیم؟) قرار گرفته‌اند. این کتاب به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شده و توسط بیش از ۶ میلیون خواننده در سراسر جهان خوانده شده است. در یک کافهٔ کوچک در مکانی بسیار دورافتاده که وسط هیچ کجا نشسته است، «جان»، مردی که عجله دارد، در دوراهی است. این داستان صوتی، روایت زندگی مردی به نام جان است که برای کشف مفهوم زندگی و دوری از روزمرگی راهی سفری دور و دراز می‌شود. جانْ نماد مردمانی است که در تب‌وتاب ظواهر زندگی غرق شده و هرگز در جست‌وجوی معنای اصیل وجودی خویشتن نبوده‌اند، اما شاید یک شب، در اوج ناباوری، در مکانی غریب، با سؤالاتی روبه‌رو شوند که به‌سادگی نتوانند از کنارش بگذرند.

شنیدن کتاب صوتی کافه ای بر لبه جهان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکا و قالب داستان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی کافه ای بر لبه جهان

«بالاخره بعد از بیست‌وهشت مایل یک خروجی پیدا شد. وقتی به بالای سراشیبی رسیدم با خود گفتم: «این اصلاً امکان ندارد! من در تنها نقطه روی کرهٔ زمینم که ایستگاه پمپ بنزین ندارد، رستوران فست‌فود ندارد، یا هر چیز دیگری که در تقاطع بزرگراه‌ها می‌توان دید.» به سمت چپ نگاه کردم، هیچ‌چیز نبود. چشم‌انداز سمت راستم نیز به همان اندازه تهی بود.

گفتم: «خب، انگار فرقی ندارد از کدام سمت بروم.»

به راست پیچیدم. حواسم بود که دارم به سمت غرب می‌روم و در تقاطع بعدی باید دوباره به راست بپیچم. در این صورت دست‌کم می‌توانم به شمال بازگردم. جاده دوبانده بود؛ یک راه مرا از جایی که آمده بودم دورتر می‌کرد، آن یکی مرا برمی‌گرداند. واقعاً نمی‌دانستم کدام راه را باید پیش بگیرم.

جاده خیلی خلوت بود. نشانه‌های تمدن از میان رفته بود. خانه‌ای نامتعارف و چند مزرعهٔ خانوادگی دیدم و بعد دیگر هیچ‌چیز جز جنگل و زمین چمن دیده نمی‌شد.

یک ساعت بعد من رسماً گم شدم. تنها تقاطعی که از آن گذشتم، کوچک بود و تابلوی علائمش جوری بود که فوراً درمی‌یافتی که به دردسر افتاده‌ای. وقتی حدود چهل مایل هیچ‌کس را ندیده‌ای و نام جاده‌ای که در آن می‌رانی به واژهٔ «قدیم» ختم می‌شود، مثل «مسیر ۶۵ قدیم»، دیگر همه چیز به نظر تیره و تار می‌آید.

در تقاطع بعدی که واقعاً چندان بزرگ‌تر از باقی آن‌هایی که گذراندم نبود، به سمت راست پیچیدم. این عمل از شدت درماندگی از من سر زد. دست‌کم داشتم در جهت درست قطب‌نما حرکت می‌کردم؛ حتی اگر اصلاً نمی‌دانستم کجا هستم. در اوج دلسردی، اسم آن جاده هم به واژهٔ «قدیم» ختم می‌شد.»

نظرات کاربران

کاربر 3008255
۱۴۰۳/۰۱/۲۵

عالی و کاربردی

مهسا رضاپور
۱۴۰۲/۰۵/۲۹

کتاب سوالهای اساسی مطرح میکنه راجع به زندگی بنظرم جالب بود

زمان

۳ ساعت و ۸ دقیقه

حجم

۴۴۷٫۱ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

زمان

۳ ساعت و ۸ دقیقه

حجم

۴۴۷٫۱ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰
۵۰%
تومان