بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ناگاه برف باران | طاقچه
کتاب ناگاه برف باران اثر فرشید خیرآبادی

بریده‌هایی از کتاب ناگاه برف باران

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۹از ۱۶۶ رأی
۴٫۹
(۱۶۶)
-گاهی ابله درست می‌گوید -اما فقط گاهی
هنرمند هنردوست
اندک زمانی بود که آمدی وَ من زِ خود به دَر شدم وَ تو بَرجایِ مَن ماندی آنک دَر من بهار شدی همه جای رُستَندی پیچیدی بُوی شُدیی مَشامِ جان آکندی
هنرمند هنردوست
آنطرف تر خدا بود آنطرف تر خنیاگری می‌خواند آنطرف تر مهتاب با آفتاب هم تراز * اینطرف تر اما هذیانِ فلسفیِ ایمان یا تقوا باری، اینطرف تر کویر پوشیده تر گویا. آری.
هنرمند هنردوست
من آنِ توام؟ تو برای منی؟ یا تو منم؟
هنرمند هنردوست
من آنِ توام، صدای تو ام، نابِ توام وَ هوای توام، در هوای توام
هنرمند هنردوست
یک حبه درد یک سبد هم شوکران آورده بود یک بغل زندگانی نیز هم زندگانی که نَه روزمرگی آورده بود
هنرمند هنردوست
اینجام تزکیه نفس بودَندی باشد که رستگار شُدمی
هنرمند هنردوست
آنطرف تر خدا بود آنطرف تر خنیاگری می‌خواند آنطرف تر مهتاب با آفتاب هم تراز * اینطرف تر اما هذیانِ فلسفیِ ایمان یا تقوا باری، اینطرف تر کویر پوشیده تر گویا. آری.
kamrang
ای داد، گاهی تارِ گیسویی بَر بسترم آید پدید همین یک مُشتی خاطره آرَد پَریش
هنرمند هنردوست
دست به دست می‌کند مَرا زندگی بینِ بود وُ نبود
دختر دریا

حجم

۲۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۷۱ صفحه

حجم

۲۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۷۱ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
۷۵,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد