او و ثانیه ها بهترین کتاب جهان را
رایــحہ!
کجاست هسته پنهان این ترنم مرموز ؟
مستورع
سکوت ما به هم پیوست ، و ما ما شدیم .
『sachli』
من کتابی دیدم ، واژه هایش همه از جنس بلور.
شادی
زندگی خالی نیست:
مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست.
آری
تا شقایق هست، زندگی باید کرد.
در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح
و چنان بیتابم، که دلم میخواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.
دورها آوایی است، که مرا میخواند.
.Keyta.
یک نفر آمد کتاب های مرا برد.
رایــحہ!
به سراغ من اگر میآیید،
نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من.
فاطمه جان
قایقی خواهم ساخت،
خواهم انداخت به آب.
دور خواهم شد از این خاک غریب
;𝗕𝖺𝗁𝗮𝗋𝖾𝗵
زندگی آب تنی کردن در حوضچه اکنوناست
Harmony
خودم را گم کرده ام.
فضانورد اقیانوس👩🏻🚀💙