بریدههایی از کتاب سیمای زنی در میان جمع
۳٫۸
(۶۲)
«یک اصل مسلم پذیرفته شده این است که به دشمن بیش از آنچه برایرسیدنبهیکهدف نظامی مشخص لازم است ظلم و ستم واردنشود.
نتیجهای که از این اصل گرفته میشود این است که اعمال زیر جایز نیست:
۱. به کار بردن زهر یا سلاحهای سمی دیگر.
۲. قتل.
۳. مجروح کردن یا کشتن زندانیان.
۴. امتناع از تضمین زندگی مصون از تعرض.
۵. بهکارگیریسلاحهاییکهثمریجزدردورنجبیهوده برای افرادندارد.
۶. استفاده از پرچم سفید به عنوان پرچم ملی و یا استفاده از اونیفورم و نشانهای دشمن و علائم صلیب سرخ (توجه:به غیر از موارد مربوط به حیله جنگی!)
۷. ضبط یا از بین بردن بدون دلیل اموال و دارایی دشمن.
۸. در تنگنا گذاشتن تبعه کشور دشمن برای جنگیدن علیه کشور خود. (رجوع شود به: آلمانیهای لژیون خارجی فرانسه).»
علیرضا
همیشه سعی میکرد که روحیه کرامپ را تقویت کند؛ دستی به نشانه محبت به شانهاش میزد و میگفت: «عزیز من، از مزایای جنگ سود ببر، چون صلح واقعا وحشتناک خواهد بود!»
شاخه نبات
ولی ابدا مایل نبودم که مطلبی در آن مورد بدانم. راحتتر این بود که انسان چیز زیادی درباره سایرین نداند
شاخه نبات
گاهی فکر میکردم که، علیرغم هشدارهای مکرر من، لنی واقعا مرتکب عمل نامعقولی شده است؛ ولی امروز فکر میکنم بسیار کار خوبی کرد که همه چیزش را فدای عشقش کرد، و دلیل درستی کارش این است که خیلی هم بدتر از دیگران نگذرانده است و از گرسنگی هم تلف نشده است.»
شاخه نبات
بحث در همین است، که چه کسی میتوانست زندگی فردی را نجات دهد؟ این چه رژیمی است که زندگی فرد در آن بستگی به لطف این یا آن دارد؟...
شاخه نبات
چیز عجیب این است که هرچه پولدارتر میشود، آدمتر میشود و خصائص آدمی بیشتر در او بهوجود میآید... به نحوی که شب آتشزدن رایشتاک، دستش را به هیچ نوع غارت و چپاولی آلوده نمیکند.
او حالا دیگر خیلی مد روز رفتار میکند، ساعتها به همراه زنش در کافههای طراز اول مینشیند، حتی به اپرا میرود...
شاخه نبات
«و اما والتر پلزر مستحکم ما نمونه یک آدم فرصتطلب و همهفن حریف است؛ دارای آنچنان استعدادی است که فقط در نزد جانیها میتوان نمونه آن را پیدا کرد: مقصودم کسانی است که در هیچ کاری هر چندهم شنیع باشد وسواس به خرج نمیدهند.
قبول کنید که وسواس نداشتن خود بهتنهایی نشانه برخورداری از نوعی سلامت بیهمتاست.
شاخه نبات
لنی هرگز، تا لحظهای که اقدام به عملی میکند، نمیداند که چه عملی از او سر خواهد زد: فعلیت بخشیدن به غرایز در نزد او یک احتیاج ضروری و دائمی است
شاخه نبات
او میداند چه خطری مرا تهدید میکند و میداند که چه خطری هم او را تهدید میکند، ولی ابدا دلش نمیخواهد که ما دو نفر اهل عقل و منطق باشیم. او ابدا تمایلی برای مردن ندارد، و به خاطر همین عشق به زندگی است که لازم میداند که ما از هر موقعیتی که دست میدهد استفاده کنیم و به دیدار یکدیگر برویم»..
شاخه نبات
منظره اشکها و گریههای ناشی از درد و رنج در روی بسیاری از چهرههای حاضرین، و عدم توانایی زندگان در حفظ آرامش غیرقابل حفظ درونی و حتی تصور اینکه روزی خود آنها هم به خیل مردگان خواهند پیوست..
شاخه نبات
حجم
۵۳۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۵۵۷ صفحه
حجم
۵۳۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۵۵۷ صفحه
قیمت:
۱۹۸,۵۰۰
تومان