بریدههایی از کتاب سفرهای رضا شاه پهلوی به خوزستان و مازندران
۳٫۶
(۶۷)
«خدا عمر بدهد که این وطن جذاب و عزیز را به قدری آباد کنم، که حتی خائنان راحتطلب سست عنصر عیاش هم آن را ترک نگویند و خارجه را بر آن ترجیخ ندهند.»
داود
«چون در تمام ایران شرط اول شیخالاسلامی، بیسوادی است، من که بالمره سواد خواندن و نوشتن ندارم، لهذا از تمام شیخالاسلامها شیخالاسلامترم!
داود
گمرکخانه سرحد، درست نمونه محبس بزرگ صحرای بینالنهرین بود. اکنون خاک فرحبخش پرافتخار ایران به روی من میخندد. خانه خودم و همراهانم بر رویم گشاده است.
با خود گفتم:
«خدا عمر بدهد که این وطن جذاب و عزیز را به قدری آباد کنم، که حتی خائنان راحتطلب سست عنصر عیاش هم آن را ترک نگویند و خارجه را بر آن ترجیخ ندهند.»
جلیل
حقیقت ارتقاء و تعالی یک مملکتی را از روی پروگرام مدارس آن میتوان سنجید و فهمید.
داود
«آرامشی که آغامحمدخان بر ایران تحمیل کرد، از نوع همان آرامشهایی است که در قبرستان وجود دارد. یعنی او به قدری مردم این مملکت را کشت، که دیگر کسی باقی نماند تا سروصدایی داشته باشد و به عرض وجود بپردازد.»
امیر
من که در میدان جنگ تربیت شدهام، همه چیز حتی سیاست را مثل گلوله توپ میدانم که به طرف شخص مبارز میآید، اگر ترس در دل راه دادی و عقب نشستی و به پناهی گریختی، کار تمام است و اگر با پیشانی باز و سر پرشور جلو رفتی، گوی از میدان ربودهای.
ترس همیشه برادر مرگ است، بلکه پدر مرگ، زیرا که مرگ از ترس به وجود میآید. مأیوس و مرعوب یعنی مرده!
خارجیان همیشه این خلق مرا امتحان کردهاند، و در قضیه خوزستان نیز کاملاً به تحقیق رسانیدند. ملتفت شدند که من حقوق و وظایف خود و تکلیف و سیاست آنها را میدانم.
Meti & yeganeh
من خداوند را در همه حال شاهد گزارشات خود دانستهام، بالاخره یا باید شخصاً در راه این ممکلت محو شده و یا طریقی را بسپارم که دیگر کسی برخلاف امنیت و انتظامات مملکت و برخلاف استقلال و عظمت ایران قادر بر اجرای خیانت نباشد.
Meti & yeganeh
جز خرابی و ویرانی، ذخیره دیگری برای من در مملکت انباشته نشده، از قصر گلستان تهران تا بنادر خلیجفارس و دریای خزر، همه جا خراب است.
در همه جا خرابههایی است که روی خرابههای دیگر انباشته شده، و مفاسدی است که بر زیر مفاسد دیگر انبوه شده است.
داود
مباهات من، فقط در این است که ملت خود را به اصول مدرسه آشنا میسازم، و از طریق مدرسه است که آنها را به جاده مستقیم هدایت میکنم.
داود
میگوید پلیتیک پدر و مادر ندارد، یا سیاست برادری و رفاقت نمیفهمد، از حیوان هم پستتر است.
این بدبختها حتی به خودشان هم بدی میکنند، زیرا که بعد از مدتی نه دوست و نه دشمن، بهقولآنها اعتماد نمیکند و هیچ نقشهای را تا آخر نمیتوانند پیشرفتبدهند.
این پناه بردن به پلیتیک و دروغ و خیانت را سیاست نامگذاردن از ضعف نفس است، کسی که جرأت ندارد در مقابل دشمن یا در برابر خطر بایستد، و بگوید این عقیده من،این است تکلیف تو، همیشه به این قسم دورویی و خیانت مبادرت میورزد و زود است که خداوند راستی و پروردگار درستی، او را به کیفر خیاناتش میرساند.
Meti & yeganeh
حجم
۴۵۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۴۴۱ صفحه
حجم
۴۵۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۴۴۱ صفحه
قیمت:
۷۸,۵۰۰
تومان