بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دو قرن سکوت | طاقچه
کتاب دو قرن سکوت اثر عبدالحسین زرین‌کوب

بریده‌هایی از کتاب دو قرن سکوت

انتشارات:انتشارات سخن
امتیاز:
۳.۴از ۲۰۲ رأی
۳٫۴
(۲۰۲)
از جمله نوشته‌اند که وی بر گروهی از ایرانیان که در کعبه به کار گل مشغول بودند گذشت. آوازهایی را که آنها در هنگام کار بدان ترنّم می‌کردند شنید و چیزهایی بدان شیوه به تازی ساخت که نزد تازیان بس مطبوع و دلپذیر افتاد. همچنین روایت کرده‌اند که این سعیدبن مسجح نخست بنده‌ای بود. روزی آوازی پرشور و دلپذیر خواند. خواجه‌اش چون آن آواز بشنید بپسندید و از او پرسید که این آواز را از کجا آموختی؟ ابن مسجح پاسخ داد این آهنگی پارسی است که من شنیده‌ام و آن را به‌تازی نقل کرده‌ام خواجه را بسیار خوش آمد و او را آزاد کرد. او نیز در مکه ماند و به خنیاگری پرداخت. داستانهای دیگر نیز از این‌گونه در کتابها آورده‌اند و از همهٔ آنها چنین برمی‌آید که موسیقی و آواز پارسی، هم از آغاز کار، اعراب را سخت شیفتهٔ خویش داشته بود،
reza
عربان که از دیرباز در چنین سرزمینی می‌زیستند ناچار مردمی وحشی‌گونه و حریص و مادّی می‌بودند. جز آزمندی و سود پرستی، هیچ‌چیز در خاطر آنها نمی‌گنجید. هرگز از آنچه مادّی و محسوس است فراتر نمی‌رفتند و جز به آنچه شهوات پست انسان را راضی می‌کند نمی‌اندیشیدند. از افکار اخلاقی، آنچه بدان می‌نازیدند مروّت بود و آن نیز جز خودبینی و کینه‌جویی نبود. شجاعت و آزادگی که در داستانها به آنها نسبت داده‌اند همان در غارتگری و انتقام‌جویی به کار می‌رفت، تنها زن و شراب و جنگ بود که در زندگی بدان دل می‌بستند.
محمد
بدین‌گونه بود که تیسفون با کاخهای شاهنشاهی و گنجهای گرانبهای چهارصدسالهٔ خاندان ساسانی به‌دست عربان افتاد وکسانی که نمک را از کافور نمی‌شناختند و توفیر بهای سیم و زر را نمی‌دانستند، از آن قصرهای افسانه‌آمیز جز ویرانی هیچ برجای ننهادند.
Sophie
سقوط نهاوند (۵) در سال ۲۱ هجری، چهارده قرن تاریخ پرحادثه و باشکوه ایران باستان را که از هفت قرن قبل از میلاد تا هفت قرن بعد از آن کشیده بود پایان بخشید. این حادثه فقط سقوط دولتی با عظمت نبود، سقوط دستگاهی فاسد و تباه بود. زیرا در پایان کار ساسانیان از پریشانی و بی‌سرانجامی در همه کارها فساد و تباهی راه داشت
محمد
بدین‌گونه زبان تازی، با پیام تازه‌ای که از بهشت آورده بود و با تیغ آهیخته‌ای که هر مخالفی را به دوزخ بیم می داد، زبان خسروان و موبدان و اندرزگران و خنیاگران کهن را در تنگنای خموشی افکند.
Dr S Azizian
کی باشد که پیکی آید از هندوستان که آمد آن شاه بهرام از دودهٔ کیان کش‌پیل‌هست هزار و بر سراسر هست پیلبان که آراسته درفش دارد به آیین خسروان پیش لشکر برند با سپاه سرداران مردی گسیل باید کردن زیرک ترجمان که رود و بگوید به هندوان که ما چه دیدیم از دشت تازیان با یک گروه دین خویش پراکندند و برفت شاهنشاهی ما به سبب ایشان چون‌دیوان‌دین‌دارند چون‌سگ‌خورندنان بستاندند پادشاهی از خسروان نه به‌هنر نه به‌مردی بلکه‌به‌افسوس‌وریشخند بستدند به ستم از مردمان زن و خواستهٔ شیرین، باغ و بوستان جزیه بر نهادند و پخش کردند بر سران (۸) با اسلیک بخواستند ساوگران بنگرتا چه‌بدی‌درافکنداین دروغ به‌گیهان که نیست از آن بدتر چیزی به جهان …
reza
قیام مازیار نیز برای ستمدیدگان ایرانی که جور و بیداد و خواری بسیار از عمّال عرب دیده بودند، پیدایش مفرّی و راه چاره‌یی را بشارت می‌داد. و از این رو بود که چندی مأیهٔ امید مردم گشت. در واقع این مازیار پسر قارن‌بن ونداد هرمزد، سپهبد زادهٔ طبرستان بود. چون پدرش قارن وفات یافت حکومت طبرستان به عمویش رسید. وی به درگاه مأمون رفت و مورد نوازش و عنایت خلیفه قرارگرفت. مأمون او را محمّد نام نهاد و بر عمّال طبرستان و رویان و دماوند والی گردانید پس، خلیفه نامه یی به عموی وی نوشت و فرمان داد که آن ولایت را به وی تسلیم کند. مازیار آهنگ دیار طبرستان کرد.
sogol
با این حال، وقتی آخرین پادشاه سرگردان بدفرجام ساسانی در مرو به‌دست یک آسیابان گمنام کشته شد و شاهزادگان و بزرگان ایران پراکنده و بی‌نام و نشان گشتند، رفته‌رفته آخرین آبها نیز از آسیاب افتاد و مقاومتهای بی‌نظم و غالبا بی‌نقشه و بی‌نتیجه‌ای هم که در بعضی شهرها از طرف ایرانیان در مقابل عربان می‌شد به تدریج از میان رفت. عربان بر اوضاع مسلّط گشتند. امّا هیچ‌چیز مضحک‌تر و شگفت‌انگیزتر و درعین حال ظالمانه‌تر از رفتار این فاتحان خشن و ساده‌دل نسبت به مغلوبان نبود.
mohammad alimirzaei
در آن روزها که باربد و نکیسا با نواهای پهلوی و ترانه‌های خسروانی در و دیوار کاخ خسروان را در امواج لطف و ذوق فرو می‌گرفتند، زبان تازی در کام فرمانروایان صحرا از ریگهای تفتهٔ بیابان نیز خشک‌تر و بی‌حاصل‌تر بود. در سراسر آن بیابانهای فراخ بی‌پایان اگر نغمه‌ای طنین می افکند، سرود جنگ و غارت و نوای رهزنی و مردم‌کشی بود. نه پندی و حکمتی بر زبان قوم جاری بود و نه شوری و مهری از لبهاشان می‌تراوید. شعرشان توصیف پشک شتر بود
کاربر ۶۱۲۱۱۹۰
در آن روزگاران که هیبت و شکوه دولت ساسانی، سرداران و امپراطوران روم را در پشت دروازه‌های قسطنطنیه به بیم و هراس می‌افکند، عربان نیز مانند سایر مردم «انیران (۱)» روی نیاز به‌درگاه خسروان ایران می‌آوردند و در بارگاه کسری چون نیازمندان و درماندگان می‌آمدند و گشاد کار خویش را از آنان
کاربر ۱۱۷۰۳۲۹

حجم

۴۴۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۸

تعداد صفحه‌ها

۳۷۱ صفحه

حجم

۴۴۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۸

تعداد صفحه‌ها

۳۷۱ صفحه

قیمت:
۸۵,۰۰۰
۴۲,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد