بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ندای کوهستان | طاقچه
کتاب ندای کوهستان اثر خالد حسینی

بریده‌هایی از کتاب ندای کوهستان

نویسنده:خالد حسینی
انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۴.۰از ۱۰۲ رأی
۴٫۰
(۱۰۲)
دنیا درونت را نمی‌بیند و ذره‌ای عین خیالش نیست که در زیر این پوست و استخوان و قالب ظاهری چه امیدها و رؤیاها و غم‌ها نهفته است. به همین سادگی و پوچی و بی‌رحمی است.
*Narges*
معجونی که خاطرات را پاک کرده بود.
narges
طنابی که از سیل نجاتت دهد، می‌تواند دور گردنت خِفت شود
*Narges*
رفتار آدم‌ها کلافی است سردرگم و پیش‌بینی‌ناپذیر و ربطی به کنش و واکنش مقارن و متناسب ندارد.
*Narges*
جنگ. یا به عبارت بهتر جنگ‌ها. نه یکی، نه دوتا، بلکه جنگ‌های بسیار، کوچک و بزرگ، عادلانه و ناعادلانه، جنگ‌هایی با بازیگران متغیر که قهرمان و ضد قهرمان فرض می‌شوند. که هر قهرمان تازه‌ای آدم را وا می‌دارد حسرت ضد قهرمان قبلی را بخورد. اسم‌ها عوض می‌شوند و همین‌طور چهره‌ها، اما من از بابت این همه عداوت‌های حقیر، تک تیراندازها، مین‌های زمینی، بمباران‌ها، موشک‌باران‌ها، قتل و غارت و تجاوز، توی صورت همه‌شان به طور مساوی تف می‌اندازم.
بهار قربانی
لازم نبود تمام وقت مواظب حرف‌هایم باشم که مبادا برنجد
Z.B
اگر خوشرفتاری خودت را جار بزنی، لطفش از دست می‌رود. کار خیر را باید در خلوت و باوقار انجام داد. نیکی آن وقت مهم است که پیش عموم برملا نشود.
𝑬𝒍𝒏𝒂𝒛
تا من بدیدم روی تو، ای ماه و شمع روشنم هر جا نشینم خرمم، هر جا روم در گلشنم هر جا خیال شه بود، باغ و تماشاگه بود در هر مقامی که روم، بر عشرتی برمی‌تنم
*Narges*
اگر زیر آوار بهمن گیر کنی، نمی‌شود بگویی بالا و پایین کجاست. می‌خواهی برف‌ها را پس بزنی و بیرون بیایی، اما بیش‌تر فرو می‌روی و گور خودت را می‌کنی.
*Narges*
روزی روزگاری، در ایامی که دیوها و اجنه و غول‌ها در زمین پرسه می‌زدند
narges

حجم

۳۷۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۴۴۷ صفحه

حجم

۳۷۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۴۴۷ صفحه

قیمت:
۲۲۳,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد