بریدههایی از کتاب خداشناسی
۴٫۷
(۳۸)
«وقتی ماهیان جمع شدند و گفتند: چند گاه است که ما حکایت آب میشنویم و میگویند حیات ما از آب است، و هرگز آب را ندیدهایم.
بعضی شنیده بودند که در فلان دریا ماهی ای هست دانا، که آب را دیده،
گفتند: پیش او رویم تا آب را بما نماید.
A
۱۰. «پاسکال» فیلسوف معروف می گوید:
«هیچ چیز جز عقیده به خدا، سوز درون و تشنگی روح ما را فرو نمی نشاند».
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
ما مانند کسانی هستیم که از دوران کودکی در غاری زیبا و پر از عجائب به دنیا آمدهاند و در تمام عمر سرگرم تماشای زیبائیهای غار هستند، غافل از آنکه در بیرون مناظری هزاران بار دلفریبتر از آن وجود دارد.
انسانی مهربان و دلسوز به غار میآید و سعی میکند جلوی ما را در گشت و گذار در غار بگیرد تا ما به جای مشغول شدن به عجائب غار کمکم به سوی در ورودی غار حرکت کنیم و راه به عالمی نورانی و روشن و دلانگیز بیابیم ولی ما در پندار خود وی را شخصی ظالم میشماریم که جلوی آسایش و راحتی ما را گرفته است.
دنیا مانند آن غار تاریک است که ما را فریفته زیباییهای خود میکند و مصیبتها برای آن است که بفهمیم که این لذتها و زیباییها ارزشی ندارد
Jaber_313
بنابراین میتوان خلاصه برهان نظم را چنین بیان کرد:
۱. عالم طبیعت دارای نظمی برنامهدار و هدفمندو پیچیده است.
۲. هر نظم هدفمند پیچیدهای حتماً دارای ناظمی آگاه بیرون از خود است.
نتیجه: عالم طبیعت دارای ناظمی آگاه و بیرون از خود است.
|فلآنی|°
منظور آنکه اگر کسی واقعا از روی صدق و صفا قدم در راه نهد و از صمیم دل هدایت خود را از خدای خود طلب نماید موفّق به هدایت خواهد شد اگرچه در امر توحید نیز شک داشته باشد.» (رساله لباللباب در سیر و سلوک اولی الألباب، ص ۸۹ – ۹۲)»
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
راه رشد انسان توجه به خداوند و انس با او و تجلی عشق و محبت وی در قلب و جان انسان و دلکندن از خاکدان عالم دنیا است
M.A.Z
«شرایط مساوی نتیجه مساوی دارد؛ اگر شیءای در شرایط «الف» موجود است و در شرایط «ب» موجود نیست پس شرایط «الف» و «ب» مساوی نیستند و این شیء به علتی وابسته است که آن را محدود در شرایط «الف» نموده و به شرایط «ب» وابسته قرار نداده است و هرچیزی که نوعی وابستگی داشته باشد خودبهخود ایجاد نشده و به شرایط وجود خود «نیازمند» است.
در اصطلاح فلسفی به موجود محدود از آنجا که ممکن است در شرایطی باشد و ممکن است در شرایط دیگری نباشد، «ممکن الوجود» میگویند. و قضیهٔ بدیهی و ناخودآگاهِ «نیاز موجودات محدود در شرایط خاص به علت را» را «اصل علیّت» مینامند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
«حادث» فقط دربارهٔ موجوداتی که از نظر زمانی محدود هستند، بهکار میرود و به چیزهایی که اصلاً زمانمند نیستند و یا از نظر زمانی همیشگی هستند، پدیده گفته نمیشود.
راه دوم که راه عقلی محض است دربارهٔ هر نوع محدودیتی صادق است. مثلا انرژیها حتی اگر زمانمند هم نباشند باز هم محدودند و برای ما این سؤال مطرح است که دلیل این محدودیت چیست؟ اگر انرژی خودبه خود ایجاد میشود پس چرا همهجا و در همه شرایط یافت نمیشوند؟
اگر کمی بیشتر دقت کنیم میبینیم راه اوّل (راه تجربی) چیزی جز همان راه عقلیِ تحلیل محدودیتها نیست؛ به عبارت دیگر اصل علّیت که در ذهن همه ما به صورت ناخودآگاه وجود دارد در طول زندگی با تجربههای فراوان تأیید میشود.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
آلفرد گیرر دربارهٔ هوشمندی انسان و مقایسهٔ آن با کامپیوتر میگوید:
"اگر کامپیوتری به بزرگی جهان کائنات بود و عمری به اندازه آن داشته و از آغاز جهان تاکنون مشغول کار باشد و فرض کنیم تمام عناصر تشکیل دهنده آن نیزخزاب نشده باشد میتواند حداکثر ۱۰ به توان ۱۲۰ عمل را انجام که این عدد ۱۰ به توان ۴۰ برابر تمامی ذرات یا الکترونهای جهان کائنات که مساوی ۱۰ به توان ۸۰ است میباشد.
این عدد ۱۰ به توان ۲۰ عملا بالاترین مرز رویدادهایی هست که در جهان کائنات رخ داده است." (گیرر، ۱۹۹۱)
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اگر هوایی که زمین را در برگرفته است، غلیظ تر از این میبود، تنفس و نفس کشیدن، بسیار دشوار میشد و همهٔ نفسکشندگان در خطر اختناق و خفگی قرار میگرفتند. مواد اضافی که در هوا پیدا میشد، برای نفس کشندهها زیانبخش بود.
اگر هوا رقیقتر از این میبود، عدد نفس کشیدن بیشتر میشد و زیانهای مزاجی پیدا میشد. اگر هوا رقیقتر بود، اکسیژن، مادهٔ حیاتی، به مقدار احتیاج به بدن نمیرسید. اضافه بر این، سوراخهای مویین بدن باز میشد. خون از داخل به خارج سرازیر میشد و جلوگیری از این خونریزی همیشگی، بسیار بسیار دشوار بود؛ پس تمامی انسان ها و جانوران در خطر مرگ قرار میگرفتند.
آیا اختیار این اندازهٔ معین از رقت و غلظت برای هوا، که حیاتبخش است
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۸ صفحه
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۸ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان