نظرات کاربران درباره کتاب اشتباه در ستاره‌های بخت ما (نحسی ستاره های بخت ما)

گمون نکنم هیچوقت بتونم این داستان رو فراموش کنم. یکی از دردآورترین چیزایی بود که خوندم و در عین حال زیبا بود؛ واقعا زیبا بود. از معدود کتاب‌هایی که با خوندنشون گریه کردم. هنوزم وقتی بهش فکر می‌کنم قلبم درد می‌گیره از مترجم هم واقعا ممنونم. ترجمه‌ی روان و خوبی بود. [خطر: جمله‌های بعدی ممکنه اسپویل داشته باشه پس اگه کتابو نخوندید سراغش نرید]: مشخص بود که هزل هم قرار نیست مدت زیادی زنده بمونه. داستانْ درست مثل "عظمت درد"، توی یه نقطه‌ی نه‌چندان دقیق از سرنوشت هزل تموم می‌شه اما حرفایی که به پدر و مادرش زد و اون متن پایانی، نشون می‌دن که داستان بدون اینکه از این تلخ‌تر بشه داره به سمت تلخی می‌ره. :))

سراسر این کتاب پر از غمه، نه یه غم شیرین بلکه غم رقت انگیز و متاثر کننده که حضور سنگینش خواننده رو به اعماق دردناک تصوراتش میبره. این داستان خوشحالتون نمی کنه، حس خوبی بهتون نمیده و دیدتون رو به زندگی مثبت نمیکنه اما بخشی از حقیقت زندگی رو بهتون نشون میده،حقیقتی که ممکنه حتی خیلی دور هم نباشه و اجازه میده یه مدت کوتاه زندگی دردناکی رو تو خیالتون تجربه کنید که بعد از اون هرگز فراموشش نمی کنید:)

من نسخه چاپی این کتابو از نشر آموت با ترجمه آرمان آیت اللهی مطالعه کردم و میگم این کتاب شاهکاره و نظیر نداره. البته بعد از خوندن کتاب حتما فیلمش رو هم ببینید. معرکس.

کتابی در ژانر عاشقانه و رئال با موضوعی متفاوت و کمتر دیده شده در کتاب ها کتاب اشتباه در ستارگان بخت ما یا همون نحسی ستارگان بخت ما از اون کتاب هایی است که تا مدت ها شخصیت های کتاب در گوشت نجوا می کنند با خواندن این کتاب دنیا را از زاویه دیگری دیدم نسبت به فیلمش خیلی بهتره چون در کتاب افکار شخصیت ها و حس و حالشون گفته می شه ولی فیلم نمی تواند این ها را منتقل کنه اگر هم فیلمش رو دیدن باز هم کتابش رو بخونید پس اگر دنبال خوندن یک کتاب فوق العاده هستین حتما این کتاب را مطالعه کنید وقطعا در ذهنتون جاودان می مونه

زیبا و درداور

کتاب زیباییست در دوران نوجوانی برایم کاملا قابل درک بود :)

خیلی کتاب خوبی هست و فیلمش هم همچنین شخصیت هاش رو خیلی دوست دارم

ما زندگی رو داریم و هدرش میدیم، اونها زندگی ندارن و دقیقه ها رو با عشق و جنگ زندگی میکنن. از اون کتابهاست که آوار میشه روی سرت و میگه: مطمئنی چیزی درباره زندگی کردن میدونی؟ #کتابهایی_که_باید_قبل_از_مرگ_و_قبل_از_زندگی_خواند

باید بیشتر از لحظات زندگی لذت ببریم .

"فضا و زمان به افراد امید نمی‌دهند و خود انسان‌ها باید امید را تقدیم خودشان کنند" دوست داشتنی ترین نکته داستان واقع گرایانه بودن اونه طوری که اتفاقات به شدت برای ما قابل لمس میشه به دور از اتفاقات اغراق آمیزه و این باعث میشه خواننده غرق در فضای کتاب شه نویسنده بدون اینکه از هزل و اگستوس اسطوره بسازه این دونفر رو دو تا از تاثیر گذارترین شخصیت ها بین کتاب ها کرده کتاب دوست داشتنی و غم انگیزه خود من ژانر عاشقانه و درام رو نمیپسندم ولی این کتاب رو به علاقمندان به این ژانر پیشنهاد میکنم:)

بی نظیره،،، مدت ها ذهنم درگیرش بود و کلی گریه کردم باهاش حتما حتما بخونید من نسخه چاپیش رو نشر آموت گرفتم

من که نشر چشمه رو بایکوت کردم به خاطر این قیمت های فضایی😒!! دوستان اگر علاقه دارید این کتابو بخونید با زبان اصلی تهیه کنید که ارزان تر و به صرفه تر است (یا حتی از یه انتشارات دیگه😑)

کتاب زیبایی هست ارزش خوندن رو داره. ولی زیاد هیجان چاشنی داستان نشده. شیطنت های شخصیت ها خیلی کمتر از رمان پنج قدم فاصله هست و این مورد پسند عوام نیست داستانسرایی خوبی داره ولی نهایتا به خاطر متن یک نواخت اون شاید حوصله سر بر بشه ولی باز هم رمان زیبایی هست

کتاب های واقعی اما دردناک کتابهایی که درمورد آدمهایی هستن که زیادم ازمون دور نیستن وهمین دورو برمونن کتابی درمورد دردهایی که میکشن وما فقط ازبیرون میبینیمشون وقتی کتاب به قسمت پایانی وهمینطورقسمت تلخش رسید آرزو کردم که کاش هیچوقت این کتابو نمیخوندم به قول هزل کتاب داستان (اثرزخمی که برای بقیه به جا میگذارن خیلی طاقت فرساوسخته). شخصیت این کتابا که همه ساختگی بودند اما برای من واقعی ومنم باهاشون درد کشیدم نه درد بیماری بلکه درد دوری اون دوتا ازهم وهمراهشون ترسیدم ترس ازاینکه کدوماشون زودتر این جهانو ترک میکنه وغم عمیقی بردیگری تحمیل میکنه.🖤

ما نباید انتظار داشته باشیم کتاب‌ها همونطور که ما دوست داریم، پیش برن یا به پایان برسن. مثل زندگی! چیز بسیار مهمی از این کتاب یاد گرفتم. منم مثل خیلی ها انتظار داشتم عشق باعث بشه این دو خوب بشن بهم برسن برای اهدافشون تلاش کنن... ولی خب عشق همه چیزی نیست، چیز مهمیه ولی همه چیز نیست. خب کتاب تلخ تموم شد ولی کلیشه ای تموم نشد. جذاب و پرفروش بود چون نویسنده واقع بینانه نوشته بود نخواسته بود سر مخاطب رو با حرفهای الکی و تکراری پر کنه. منکه مطمئنم تا مدتها به این کتاب و شخصیتش فکر میکنم. 🍀

کتاب واقعا قشنگی بود و من ازش خیلی لذت بردم در عین حال غمگین هم بودم 😭💙 داستان درمورد دو بیمار سرطانیه که درمورد بیماریشون اتفاق ‌هایی میفته... و کتاب یه سری جمله داشت که قشنگی کتاب رو دوچندان می‌کرد مثلا «دنیا کارخونه براورده کردن آرزو‌ها نیست» یا «درد نیاز داره که حس بشه» خلاصه کتاب خیلی قشنگی بود و حتما بخونیدش💙 و من کتاب رو از نشر اموت خوندم

قشنگ و غم انگیز.

کتاب خودش مشخصه یه شاهکار ادبیه و واقعا محشره من گله از ترجمه و سانسور شدید دارم... گاس ، هزل رو نوازش کرد اون موقع تو خونه انه فرانک براشون دست زدن؟؟؟ یا گفت ممکنه پامو ببینی برا این مردد بود...چراااا؟؟😂😂👏 اثا یا ترجمه میکنی کامل بزار یا کلا حذف کن ... فیلمش رو یادتون نره ببینید...

من فیلمی که از روی این کتاب ساخته شده رو 3 بار دیدم میتونم بگم اولین بار بود که واقعا از ته دلم باهاش گریه کردم .... امیدوارم تمام بیماران سرطانی بهبود پیدا کنن و به اغوش خانوادشون برگردن ❤

خب باید کنارش یه جعبه دستمال کاغذی داشته باشی و بعد شروع کنی به خوندن این نظر منه همینو بدونید که ناراحت کننده اش اونم از نوع بدش