نظرات کاربران درباره کتاب زن آقا

بسیار کتاب روان و سبک و در عین حال صادقانه و جذابی هست، و این بر می گرده به اینکه نویسنده از دلش برآمده که داستانش بر دل نشسته. کتاب خیابان 204 اثر دیگه ای از خانم زهرا کاردانی هست که امیدوارم طاقچه بزودی اونو در لیست کتابهاش جا بده.

این کتاب در مورد خاطرات یکی از سفرهای تبلیغی نویسنده به همراه خانواده اشونه . نویسنده اتفاقات رخ داده در سفر به صورت داستان های کوچک و چند صفحه ای نوشته ؛ که داستان ها جذاب و خواندنی هستن . من این کتاب به کسایی که دوست دارن بین فعالیت های روزمره اشون ؛ کتاب هم بخونن پیشنهاد میکنم . چون همونطور که گفتم حجم داستان ها کمه و راحت میشه خوندشون

کتاب ۴۲۱ از کتابخانه همگانی ، کتاب خوب و جذابی بود. بعضی از روایت ها، تکان دهنده بودند.

تقریبا دو روزه تمام شد کتاب روان و خوش خوانی است... و پر از تجربیات جذاب! اگر میخواهید با گوشه ی بسیااار کوچکی از سختی های کار روحانیون آشنا شوید و آشنایی مختصری با کار تبلیغ پیدا کنید این کتاب خوب را بخوانید... خدا سربازان امام زمان را حفظ کنه 😊

خوندنِ تجربیاتی که همیشه دوست داشتم تجربشون کنم برام خیلی لذت بخش بود🤩 متن روان و بدون ِتوضیحات حاشیه ای باعث میشه غرقِ آدمای مهربون و ساده ش بشی وگاهی هم دلت بخواد سرت روبه ستونی ،چیزی بکوبی...😁😆

چه کتاب راحتی بود، حالم خوب بود با خوندنش. زندگی توش جریان داشت و با اینکه یه سری اتفاقات روزمره رو روایت میکرد جذاب بود، البته با یه سری کلمات جدید از فرهنگ جنوب کشورمون هم آشنا شدم که تابحال نشنیده بودم.

در این کتلب، یک ماه رمضان را همراه سید و خانواده اش به تبلیغ می رویم. با اهالی صمیمی و دوست داشتنی ده آشنا می شویم. با آن ها نماز می خوانیم و افطار می کنیم. با زن آقا از خواب می پریم و سردرد می گیریم و آرزو می کنیم کاش ماه رمضان کمی طولانی تر بود

بسیار عالی و جذاب نوشته بود. دستشون درد نکنه. بارها خوردم رو در موقعیت ایشون تصور کردم و دیدم یک ماه اینطور زندگی کردن چقدر سخت است. اینطور با مردم جدید جوشیدن، حرفهایشان را شنیدن، با آداب شان خو گرفتن. واقعاً به نویسنده تبریک میگویم.

متنی روان، بدون غلو، ساده و زیبا خودم بچه جنوبم؛ واقعا بعضی اعتقادات خرافی بین مردم باعث رنجش خاطر میشه یکسری مسائل اعتقادی که بین مردم باب میشه، اگه اشتباه باشه به راحتی قابل اصلاح نیست باید خون جگر خورد تا اصلاح بشه، خودم با بعضیاش سر و کله زدم در کل کتاب رو به کسانی پیشنهاد می کنم که دوست دارن با آداب و رسوم و سبک زندگی روستایی و از طرف دیگه گوشه هایی از سختی های تبلیغ دین آشنا بشن

سلام کتاب خوبی یودنویسنده خیلی خوب محیط وحالات شخصی خود واطرافیان راباسادگی وجذابیت خاص بیان کرده بود این دومین کتابه که مطالعه میکنم که نگارنده ادعای نویسندگی نمیکنه ولی کتابش عالیه

دوستش داشتم🙂 توصیه می کنم به کسانی که نگاه مثبتی به زندگی طلبگی ندارند این کتاب را مطالعه بفرمایند...

ساده،زیبا و دلنشین در عین حال در بعضی قسمت ها داستان روال معما گونه پیدا میکرد که دلنشین بود.

سفرنامه ای بسیار شیرین👌 اونقدر جذاب بود که توی یه روز کلش رو خوندم😍

نمونهٔ دیگه ای از این دست ندیدم یا نخوندم. اولین کتابی بود که از درون یک سرگذشت واقعی به تبلیغ نگاه کرده بود و مشکلات، چالش‌ها و زیبایی هاش رو به تصویر کشیده بود. نویسنده قلم خوبی داشتن، روان، موجز و قابل فهم. من با خوندن این کتاب یاد گذشته ها افتادم. ماه رمضانهایی که یک روحانی میهمان ما میشد و یک ماه رو با زن و بچه هاش توی روستای ما می‌گذراند... یعنی اونا دربارهٔ ما چی فکر میکردن؟ (: به نظرم نوشتن کتاب‌های اینچنینی توسط طلبه ها و مبلغها میتونه فاصلهٔ ذهنی بین مردم و اونها رو کم کنه.

کتاب تصویری نوشته شده بود یعنی من واقعا خودمو اونجا جس کردم و فضا رو میتونستم راحت تجسم کنم. و طوری بود که آدم دلش نمیومد کتاب رو زمین بگذاره.

اول فکر کردم داستان درباره ی یه مادر شهیده ولی یه قصه ی ساده از یه زندگی طلبگی معمولی بود و همین معمولی بودنش جذابش کرده بود

کتاب خوبی بود مخصوصا برای افرادی که طلبه نیستن و خارج از این گود به زندگی یک طلبه نگاه می‌کنند این کتاب خیلی مسائل رو از زندگی طلبگی سفرهای تبلیغی طلبه ها حرف دل یک همسر طلبه و نکات آموزنده و نهیب زدن به سایر طلاب داره خوندنش خالی از لطف نیست و امتیاز ویژه ای هم که داره اینه که مطلب رو کش نداده و در قالب خلاصه گویی مطلب اصلی رو رسونده

یک ماه از خاطرات طلبه ای که به همراه شوهر روحانیش،برای تبلیغ به روستایی محروم در جنوب کشور میرن…. داستان های روانی که بوی سادگی میدادن!

دقیقا با چه دلیلی این کتاب این همه تجدید چاپ شده🤔

در این کتاب سفرنامه با زندگی یک طلبه و خانواده اش آشنا میشویم که برای امر تبلیغ به روستا سفر کردند و به بیان اتفاقات پیش آمده می پردازند. مهربانی مردم روستا و خرافاتی که برخی اهالی معقتقد بودند بیان می کنند. یکی از مواردی که انتظار داشتم بهتر عمل کنند، در مورد خانم و اقایی بودکه یک مزرعه داشتند و نیاز به کمک در برخی امور داشتند می توانستند به طور مستقیم یا غیر مستقیم کمک حالشون باشند. بیان شیوا نویسنده قابل تحسین است.