دانلود و خرید کتاب بانوی اعتدال بهاران امیرحسین مدرس
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب بانوی اعتدال بهاران اثر امیرحسین مدرس

کتاب بانوی اعتدال بهاران

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب بانوی اعتدال بهاران

کتاب بانوی اعتدال بهاران نوشتهٔ امیرحسین مدرس است و انتشارات کتاب نیستان آن را منتشر کرده است. این کتاب مجموعه‌اشعار امیرحسین مدرس است.

درباره کتاب بانوی اعتدال بهاران

امیرحسین مدرس ١۶ شهریور ۱۳۴۹ در تهران به دنیا آمد. او مجری، خواننده، شاعر، نویسنده، خطاط و بازیگر ایرانی است و از سال ۱۳۶۵ در صداوسیما مشغول به کار است. کتاب بانوی اعتدال بهاران مجموعه‌اشعار اوست. این کتاب دفتر شعری از امیرحسین مدرس شامل غزل و شعر سپید و شعر نیمایی است.

شعر یکی از راه‌های انتقال احساسات است. شاعر برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و شعر همین زبان است. با شعر از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله می‌گیرید و گمشده وجودتان را پیدا می‌کنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که قرن‌ها شاعران در شعرشان بازگو کرده‌اند.

شعر معاصر در بند وزن و قافیه نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده‌ است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. شاعر در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور می‌کند و کمک می‌کند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینه‌ای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.

خواندن کتاب بانوی اعتدال بهاران را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران شعر معاصر فارسی و طرفداران امیرحسین مدرس پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب بانوی اعتدال بهاران

«تاک گیسو

نه تنها از دو چشمِ سِحربارت شور می‌ریزد

که از تسبیحِ دستت دانهٔ ماهور می‌ریزد

نیازی نیست حرفی یا حدیثی بر زبان آری

نگاهت، از زبان‌های جهان، دستور، می‌ریزد

پریشان کن شبم را با سرانگشتی که می‌دانی

پریشانی، غرورِ سرکشم را دور می‌ریزد

بیا و مشتِ اسپندی بپاش امشب بر این آتش

که از چنگِ زمانه هر نفَس کافور می‌ریزد

سکوت، آوازِ مقبولی‌ست بی‌شک در چنان جایی

که از هُرمِ نفَس‌ها شعلهٔ تنبور می‌ریزد

بیا آغوش بگشا بغضِ مستِ بی‌محابا را

کنون کز عطرِ تاک گیسویت انگور می‌ریزد

***

آ بَهار...

دس نیگردار آبَهار، خاک و گِلم مونده هنو

دس پاچم نکن، نیگا: فرش دلم مونده هنو

هنو ایوون چشام گرت و خاکش پاک نشده

خیلی وقته این چشا ابری و نمناک نشده

آدما میگن تو داروی جوونی رو داری

روی زخمِ دلِ عاشقا، تو مرهم میذاری

هر کی عاشق می‌شه نورِ چشمِ تو پناهشه

اگرم کم بیاره، دست تو تکیه‌گاهشه

آبَهار هر کیو دیدم، بوی پاییز و می‌داد

بوی کوچه‌های تاریک و غم‌انگیز و می‌داد

آبَهار، هر کیو دیدم، خنده‌هاش دروغی بود

برقِ چشمِ همه‌شون چراغ بی‌فروغی بود

نکنه وقتی میای باز دوباره خواب بمونم

مث یه حُبابِ آواره روی آب بمونم

آبَهار یادت باشه وقتی میای، صدام کنی

قربونِ برقِ چشات یادت نره نگام کنی

آبَهار چیکار کنم، خاک و گلم مونده هنو

رسیدی پشت در و فرش دلم مونده هنو...»



نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

حجم

۳۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

قیمت:
۲۵,۶۵۰
تومان