دانلود و خرید کتاب رفیق پانجونی یرواند اتیان ترجمه آندرانیک خچومیان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب رفیق پانجونی اثر یرواند اتیان

کتاب رفیق پانجونی

انتشارات:نشر افق
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب رفیق پانجونی

کتاب رفیق پانجونی نوشتهٔ یرواند اتیان و ترجمهٔ آندرانیک خچومیان است. نشر افق این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی یک رمان که با لحنی طنزآمیز روایت شده است. این اثر از مجموعهٔ «ادبیات امروز» این نشر است.

درباره کتاب رفیق پانجونی

یرواند اتیان کتاب رفیق پانجونی را براساس رخدادی واقعی نگاشته است؛ او فعالیت احزاب ملی در ارمنستان غربی را در این رمان روایت می‌کند. «پانجونی» در خانوادهٔ یک تاجر اهل ترابوزان به‌دنیا آمده و مادرش بلافاصله بعد از تولد او از دنیا رفته است. پانجونی دیر زبان باز کرد، اما وقتی که شروع به حرف‌زدن کرد، دیگر کسی حریف او نشد. به‌خاطر همین پرحرفی، یکی از دوستانش پیشنهاد می‌کند تا فعال حزبی شود. او قبول می‌کند و به فعالیت حزبی می‌پردازد. کوته‌فکری، حرافی و بی‌خردی او فاجعه‌هایی به‌بار می‌آورد، اما او این فجایع را دستاوردی برای حزب خود تلقی می‌کند. پانجونی نمونهٔ زندهٔ افراد و گروه‌هایی است که با عدم اعتقاد و احترام به دیدگاه‌های دیگران، باعث آزار و اذیت جامعه می‌شوند. این داستان در سال‌های ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۴ نگاشته شده است.

خواندن کتاب رفیق پانجونی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های طنز خارجی و علاقه‌مندان به قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره یرواند اتیان

یرواند اتیان ۱۹ سپتامبر سال ۱۸۶۹ در قسطنطنیه به‌دنیا آمد. خانوادهٔ او از روشن‌فکران و ادیبان سرشناس بودند. پدرش «خاچیک اُتیان»، یکی از صاحب‌منصبان بلندپایهٔ وزارت امورخارجهٔ دولت عثمانی و کنسول عثمانی در برلین و رومانی بود. گاهی هم می‌نوشت و ترجمه می‌کرد. مادر او «ماکروهی اصلانیان» زنی ادیب و فرهنگی بود. تربیت و آموزش یرواند را عمویش «گریگور» به عهده داشت و کودکی و نوجوانی او در چنین محیطی سپری شد. او به‌محض آشنایی با ادبیات به مطالعهٔ کتاب‌های ارمنی و فرانسوی کتابخانهٔ نفیس خانوادگی‌اش پرداخت. از اواخر دههٔ ۱۹۸۰ کار ادبی خود را با ترجمه و تحقیق در زمینهٔ تاریخ ادبیات شروع و رمان‌های «آنا کارنینا» و «رستاخیز» نوشتهٔ «لئو تولستوی» را ترجمه کرد. یرواند اتیان طنزپرداز بود؛ او با شناخت جامعهٔ خود، مسائل آن را با دیدی طنزآمیز مورد انتقاد قرار می‌داد. «رفیق پانجونی» از جمله آثار این نویسنده است. یرواند اُتیان در سوم ماه اکتبر سال ۱۹۲۶ چشم از جهان فرو بست و در قاهره به خاک سپره شد.

بخشی از کتاب رفیق پانجونی

«رفقای عزیز، تصرف دیر وارتان مقدس، خیلی راحت‌تر از آنچه فکرش را می‌کردیم انجام شد. باید اعتراف کرد که تاکتیک نظامی گیژ ماکار نقش مؤثر و تعیین‌کننده‌ای داشت.

صبح زود روز دوشنبه ۱۴ فوریه، رفقای ما حدود یک ربع ساعت دورتر از آیگِستان اسب‌ها را آماده کرده بودند. من، رفیق سارساپونی، گیژ ماکار، رفیق شانت۳۹ از گروه آذرخش، رفیق وُرُتونی۴۰ از گروه رعد، همگی اعضای گروه انفجار و خلاصه ۱۴ سواره‌نظام جوان رزمندهٔ مسلح به تفنگ، رولوور و دشنه به‌سمت روستای بجیج به راه افتادیم. گروه ما هیبت رزمندگان هراس‌انگیزی را داشت و بین راه، دهاتی‌ها کنجکاو و با چشمان متعجب به ما نگاه می‌کردند. وقتی به دشت هموار و خالی رسیدیم، رفقا به وجد آمده و شروع به تیراندازی هوایی کردند و گنجشک‌های هراسان را فراری دادند. اما رفیق سارساپونی و گیژ ماکار با صدای بم و تکان‌دهندهٔ خود سرودهای رزم می‌خواندند. این صحنه دل‌گرم‌کننده و تأثیرگذار بود.

نزدیکی‌های ظهر به روستای بجیج رسیدیم، جایی‌که نیم‌ساعت با دیر وارتان مقدس فاصله داشت. رفقا گرسنه بودند و رفیق سارساپونی اعلام کرد «با شکم گرسنه نمی‌شود خوب جنگید.» قبل از حمله واجب است از وضعیت دیر باخبر شویم، بدانیم زائران آمده‌اند یا نه؟ کسی در دیر هست یا نه؟ مسلح هستند یا نه؟ کشیش در چه حالی است؟ از کدام طرف می‌شود با شرایط بهتر حمله کرد؟ و بالاخره مشتی سؤال در مورد تکنیک‌های رزمی را باید جواب می‌دادیم. قرار شد گیژ ماکار به همراه رفیق دیگری تحقیقات لازم را در این زمینه انجام دهد. ما در روستای بجیج ماندیم و روستاییان بلافاصله به احترام ما گوسفندی سر بریدند و کباب کردند. لشکر کوچک ما در فضای باز مستقر شد. با اینکه هوا به شدت سرد بود اما رفقای ما، به‌عنوان رزمندگان واقعی آمادگی مبارزه در شرایط سخت جنگی را داشتند. غیر از این، شراب بسیاری به همراه داشتیم که سرما را بی‌اثر می‌کرد. روستاییان ما را دوره کردند و کنجکاو بودند هدف لشکرکشی ما را بدانند، اما ما در این‌مورد چیزی نگفتیم.

رفیق سارساپونی که دید روستاییان مدام سؤال خود را تکرار می‌کنند گفت: بعداً می‌فهمید.

ناهار را با خوشی و خرمی خوردیم، رفقای ما خون‌سردی عجیبی از خود نشان می‌دادند و هیچ‌چیز نمی‌توانست هیجان درونی آن‌ها را لو دهد. هنوز سرسفره بودیم که بعد از دو ساعت گیژ ماکار و همراهش برگشتند. طبق اطلاعات آنان، شرایط کاملاً به نفع ما بود و در دیر به جز کشیش، دو روحانی دیرنشین نیز بودند که یکی از آن‌ها در بستر بیماری بود. غیر از دو دیرنشین، یک پسر بچه و یک پیرزن به‌عنوان خدمتکار حضور داشتند و به روحانیون دیرنشین خدمت می‌کردند. اما جز یک تفنگ ناکارآمد کهنه، سلاحی در کلیسا نبود.»

ماجراچی اوشاق؛ من موتور سوروجوسویم
امیلی بومون
پیشگیری و درمان کمردرد به زبان ساده
مهدی فتحی
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
محمد انصاری اصل
تخته بازی حیوانات باغ وحش
کریستن رابسن
اسلام در قاره آفریقا
مدثر عبدالرحیم‌طیب
اقتصاد دانش ­‌بنیان در اتحادیه اروپا
علی صباغیان
مجموعه کتابای جی‌بی؛ دین و زندگی (۳) پایه دوازدهم
محمد رضایی بقاء
در خلوت حضور
گروه مولفین ستاد مرکزی اعتکاف
و دست ها از خاک روییدند
سوسن طاقدیس
کسی پشت درخت ها سوت می زند
افسانه حجتی طباطبائی
زودآموز آب و فاضلاب؛ بهره برداری شبکه های فاضلاب
عباس علاف صالحی
نگاهی گذرا بر قواعد فقهی و مقررات قانونی عقد نکاح
سیدحمزه حسینی فرد
تانیا
آلکسی نیکلایویچ آربوزف
بازاریابی ورزشی
شان انیس
سی داستان واقعی
بیژن فهمی
تصاویری از بازارهای اصفهان
سیدمسعود سیدبنکدار
نویسندگی حرفه نیست، نفرین است!
تورج رهنما
تو را پشت سرهم دوست دارم
عبدالله علی‌پور
من به همه کمک می‌کنم
غلامرضا حیدری‌ابهری
تجربه رهبری
ریچارد ال. دفت
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۳۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۳۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان