با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب خوبی کن و با خدا باش
۳٫۷
(۳)
خواندن نظراتمعرفی کتاب خوبی کن و با خدا باش
از متن کتاب:
صحنة اول: بیابانی با سنگ و خار و تکدرختی در راست یا چپ صحنه و پردهای سفید در انتها، که صحنههای مربوط به نمایش سایه بر آن نمایان میشود.
با تابش نور بر پرده، خورشید تابان بر بالای پرده دیده میشود. سپس، سایة دو هدهد، که پرواز میکنند و آواز میخوانند، نمایان میشود. هدهدِ یک رفتاری مضحک دارد.
هدهد یک:
خدا خدا خدا خدا
ای وای چقدر گرمه هوا
آتیش میآد از آسمون
میخواد بگیره جونمون
دلم یه چیکه آب میخواد
خوابم میآد و خواب میخواد
...
دارونامه جامع رسمی داروهای ایران، ایران فارما؛ داروهای قلب و عروق و داروهای خون
مهدیه بهشادفر
کلاس علوم را به پرواز درآوریمدیوید مایکل
از نیستان و... دیگرستانسیدمهدی شجاعی
شاهزاده خانومی در مترومحدثه گودرزنیا
راهنمای طراحی، احداث و نگهداری باغچه مدرسه رویکردی برای بهبود تغذیهانیس قراجه
آرزوهای ویکتور هوگوسوسن سلیمزاده
این داستان را نخوانیدکامران سحرخیز
معماری تخنهسیامک پناهی
کرم ابریشمپدرام حکیم زاده
پیام های ادبی ، اجتماعی خواجه حافظ شیرازیشمس الدین محمد حافظ
آئیل؛ داستانهای جزء سیام قرآن به همراه ترجمه و تفسیرمهدی حاجمحمد حسینی
نوگفتهها و نکتههاجبران خلیل جبران
نردبان جهان؛ برای دورهی راهنمایی تحصیلیمحمدرضا سرشار
قصه های خنده دار پدربزرگخدیجه بهشتی
داوری تجاری بین المللی «آیین داوری»حمیدرضا نیکبخت
خرس و تمساحامیر خیرخواه
دیوانه و پیشتازجبران خلیل جبران
نمایشنامههای آسان: ببخشید اشتباه شد (جلد پانزدهم)
حسن دولت آبادی
نمایشنامه های آسان؛ وای چه کار خطرناکی (جلد دوازده)حسن دولت آبادی
نمایشنامههای آسان؛ پدربزرگ تنهاست (جلد چهارده)حسن دولت آبادی
نمایشنامههای آسان؛ بوسه بر دست پدر (جلد بیست و چهار)حسن دولت آبادی
نمایشنامههای آسان؛ وقتی رفیق روباه میشود (جلد بیست و پنج)حسن دولت آبادی
نمایشنامههای آسان؛ مادرها مهرباناند (جلد سوم)حسن دولت آبادی
نمایشنامههای آسان؛ جنگه و جنگه بیا تماشا (جلد سی)حسن دولت آبادی
قاره ششم، سرزمین دیجیتالحسن دولت آبادی
باب کنز (۱)حسن دولت آبادی
بریدهای برای کتاب ثبت نشده است
حجم
۲۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۵۲ صفحه
حجم
۲۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۵۲ صفحه
قیمت:
۱۸,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
مسکینی دیدم با کفش پاره، شکر میکرد خدا را گفتم که کفش پاره که شکر کردن ! گفت: یکی شکر میکیرد دیدم که پا ندارد. امروز خدا را بسیار سپاسگزارم که از قلبم با خبر است. دیگران ممکن است نسبت به نیت های خوبم