کتاب در جست‌و‌جوی کریستال

در جست‌وجوی کریستال سومین کتاب از مجموعه بندیکت‌ها است که به قلم جاس استرلینگ به رشته تحریر درآمده است.

خلاصه کتاب در جست‌وجوی کریستال

جاس استرلینگ در کتاب در جست‌وجوی کریستال داستان دو فرزند از خانواده بندیکت به نام‌های دایموند و کریستال را روایت می‌کند که از ایتالیا به آمریکا سفر کرده‌اند. دایموند موفق‌ترین فرد خانواده است که از کریستال حمایت می‌کند. کریستال بروک بد‌ترین سینوت در خانواده‌اش است؛ چرا که می‌داند قدرت ناقصی دارد و اکنون نیز با معدل پایینی تحصیل در مدرسه را به پایان رسانده است.

خواندن کتاب در جست‌وجوی کریستال را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

مطالعه سومین کتاب از مجموعه بندیکت‌ها برای رده سنی نوجوانان مناسب است.

جملاتی از کتاب در جست‌وجوی کریستال

دایموند بهترین موهبت را در خانواده‌ی ما داشت. خیلی باحال بود! ببینی سگ‌نگهبان خشن یکی از طرفین دعوا را تبدیل به یک توله‌ی متملق می‌کند. همه‌ی برادرها و خواهرهایم برای خودشان موهبت‌هایی داشتند. به‌جز من! من معادل چیزی بودم که در دنیای هری پاتر به‌عنوان فشفشه شناخته می‌شود. یک فشفشهی خیس. همه انتظار داشتند من به‌عنوان فرزند هفتم، یک آتش‌بازی کامل همراه داشته باشم. در عوض دختری گیرشان آمد که می‌توانست بگوید کلیدهاشان را کجا جا گذاشته‌اند. بله! درست است.

من معادل زنجیر کلید سوت‌سوتک‌دار بودم. من چیزهایی را که فردی به آن وابسته بود، مانند زباله‌های فضایی که دور زمین می‌چرخد، می‌دیدم و اگر لازم بود می‌توانستم بگویم جهت کلی جایی که چیزی را گم کرده است کجاست. و نمی‌توانستم گفتگوی ذهنی انجام دهم؛ چون وقتی به سایر سیونت‌ها وصل می‌شدم مثل این بود که مستقیم به داخل ابری از ماهواره‌های ازکارافتاده پرواز می‌کنم و از مدار به بیرون پرتاب می‌شوم. در نتیجه، تقریباً کاملاً بی‌فایده بودم و موهبتم چیزی بیش از یک شوخی برای مهمانی‌ها و کمکی برای افراد حواس‌پرت نبود. با این ‌حال، خانواده‌ام در استفاده از آن تردید نمی‌کردند. برای مطالعه‌ی جمله‌های بیشتری از کتاب در جست‌وجوی کریستال، بخش نمونه کتاب را رایگان دانلود کنید.