داش آکل صادق هدایت
گوینده: علی میرمیرانیداش آکل و روایت سینمایی مسعود کیمیایی
مسعود کیمیایی یکی از کارگردانهای مهمِ پیش از انقلاب و آغازگرِ دورهای با نامِ «موجِ نوی سینمای ایران» است. کیمیایی چه پیش از انقلاب و چه پس از آن، با سبکِ منحصربهفردِ خود و در ژانرهای سیاسی و اجتماعی آثار متفاوتی را خلق کرده است. آثار درخشانی مانند؛ داشآکل، خاک، قیصر، بلوچ، گوزنها و… .
تعدادی از فیلمهای مسعودِ کیمیایی برگرفته از داستانهایی هستند که نویسندههای صاحبنامِ ایرانی آنها را خلق کردهاند. این یادداشت درباره فیلمِ «داشآکل» اوست که برگرفته از داستانی به همین نام از صادق هدایت است.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «سینمای پیش از انقلاب، روایتگرِ داستانهای ایرانی» را بخوانید
داش آکل، لوطی شیراز
«داش آکل، مردی سیوپنجساله، تنومند ولی بدسیما بود. هر کس دفعه اول او را میدید، قیافهاش توی ذوقش میزد. اما اگر یک مجلس پای صحبت او مینشست یا حکایتهایی که از دوره زندگیاش ورد زبانها بود میشنید، آدم را شیفته او میکرد. هرگاه زخمهای چپاندرراستِ قمه را که بهصورتِ او خورده بود، ندیده میگرفتند، داش آکل قیافه نجیب و گیرندهای داشت. چشمهای میشی، ابروهای سیاهِ پرپشت، گونههای فراخ، بینی باریک با ریش و سبیل سیاه. ولی زخمها کار او را خراب کرده بود. روی گونهها و پیشانی او جای زخم قداره بود که بد جوش خورده بود و گوشتِ سرخ از لای شیارهای صورتش برق میزد و از همه بدتر یکی از آنها کنارِ چشم چپش را پایین کشیده بود.»
داستانِ داش آکل، داستانِ لوطیِ شهر شیراز است که عاشقِ مرجان دخترِ چهاردهسالهی حاجی صمد میشود. حاجی صمد وصیت کرده بود که بعد از مرگش، وظیفه حسابوکتابِ اموالش را داش آکل بر عهده بگیرد؛ چراکه تنها داش آکل را امینِ خود میدانست.
داش آکل امینِ تمامِ مردم شیراز بود. همه او را با کارهای جوانمردانهاش و حمایت از قشرِ ضعیف و بیپناه میشناختند. داش آکل اظهارِ عشقش به مرجان را خلافِ جوانمردی میداند. بنابراین تصمیم میگیرد که راز را نزد خودش نگه دارد. در عوض یک طوطی میخرد و دردِ دلش را به طوطی میگوید. داش آکل لوطیگریهایش را رها میکند. وقتش را صرفِ رسیدگی به اموال حاجی صمد و خانوادهاش میکند و از عشقِ مرجان دم نمیزند. هفت سال به همین منوال میگذرد و برای مرجان خواستگار پیدا میشود. داش آکل برگزاری مراسمِ عروسی مرجان را آخرین کارِ خود برای این خانواده میداند. مراسم را برگزار میکند و آنجا را ترک میکند.
بخشی از کتاب صوتی داش آکل را بشنوید.
داش آکل و سینما
داش آکل، اثرِ جاودانه صادق هدایت و یکی از داستانهای کوتاهِ مجموعه «سه قطره خون» است. این کتاب در سال ۱۳۱۱ منتشر شد. مجموعهای که صادق هدایت، ظرافت و دقتِ قلمِ خود را بهخوبی در آن منعکس کرده است. داستانهای این کتاب روایت تنهایی، درد، غم، خرافه و ریاکاریِ مردم جامعهی آن زمان است.
فیلم داش آکل، سال ۱۳۵۰ با نقشآفرینی بهروز وثوقی و بهمن مفید ساخته شد. این فیلم، اولین اقتباس سینمایی از داستانهای صادق هدایت است که هم شیفتگانِ ادبیات آن را دیدهاند و هم شیفتگان سینما. مسعود کیمیایی فیلمنامه آن را نوشت. خودِ فیلم نیز به لحاظِ سینمایی شاهکاری در فیلمهای پیش از انقلاب به شمار میآید. تعدادی از سکانسهای فیلم، خارج از داستان و یا متفاوت با آن ساخته شده است. از نظرِ بسیاری از منتقدانِ سینما، این سکانسها به فضاسازی داستان کمک کرده. فیلمِ داش آکل، از آن دسته از فیلمهایی است که شهرتش به شهرتِ داستان هم کمک کرده.
بسیاری از فیلمهای کیمیایی اقتباس از آثار ادبی آن زمان بودهاند. فیلمِ «خاک» کیمیایی هم، اقتباسی از داستانِ «آو سنه باباجان» دولتآبادی بوده است.
بخشی از کتاب صوتی سه قطره خون را بشنوید.
سه قطره خون صادق هدایت
گوینده: پوریا عطاییفیلم بهتر است یا کتاب؟
سینما میتواند شخصیتها و احساساتشان را بهصورتِ زنده در مقابلِ دیدِ مخاطبان بیاورد، به آنها شخصیت بدهد و آنها را زنده کند. روایتهای سینمایی، بهواسطهی ابزارهایِ متفاوتی که در اختیار دارند، روایتِ متفاوتی را از یک داستان ارائه میدهند. از طرفی کتاب میتواند هر قدر که نویسنده بخواهد، طولانی باشد. به همین دلیل جزئیاتِ بیشتری در آن وجود دارد که در زمانِ کوتاهِ فیلم نمیگنجد. زمانی که کتاب میخوانید، تمامِ زندگیِ یک شخصیت را میتوانید زندگی کنید و احساساتِ او را تمام و کمال درک کنید. اما ماجرای فیلم کمی متفاوتتر است. هنگامِ فیلم دیدن، شما آزادترید که شخصیت را بکاوید و از رفتارهای او، زندگی و شخصیتش را درک کنید. مقالهی کاملی در مورد اینکه «آیا کتابها بهتر از فیلمها هستند» را میتوانید در سایت گاردین بخوانید.
شما کدام یک را ترجیح میدهید، فیلم یا کتاب؟
اگر به کتابهایی که فیلمشان ساخته شده علاقهمندید، یادداشت «صادق چوبک و داستان ایرانی» را نیز بخوانید.