چگونه در ۵ گام عاشق کتاب خواندن شویم؟
اگر دوست دارید کتابهای بیشتری بخوانید، راهش این نیست که کتابها را سریعتر تمام کنید. کارهایی مثل برنامهریزی، تعیین هدف، درست کردن چک لیست، استفاده از اپلیکیشنهای جدید و عضو شدن در گروههای کتابخوانی هم ممکن است کمکی به شما نکند. برای کتابخوان شدن، نباید سعی کنید خودتان را گول بزنید. کافی است عاشق کتابها شوید. در این یادداشت توضیح میدهیم که چگونه عاشق کتابها شوید.
در یادداشتهای قبلی در مورد کتابخواندن برای لذتبردن و چطور رمان بخوانیم؟ صحبت کردیم.
گام اول: کتابهای مورد علاقهی خودتان را انتخاب کنید
اصلا قرار نیست سراغ کتابهای کلاسیک یا پرفروش بروید. نه کسی انتظار دارد که عمیقترین کتابها را بخوانید و نه بهترین عاشقانهها را. مهم این است که ببینید دقیقا چه موضوعی شما را برمیانگیزد و باعث لذتتتان میشود. ممکن است رمانهای جنایی و ترسناک را ترجیح دهید، شاید از فلسفه و علوم اجتماعی خوشتان بیاید یا به سادگی خواندن شعرهای کلاسیک، حلقهی گمشدهتان باشد. راهش این است که فکر کنید که چه موضوعاتی باعث میشود در بین یک جمع، دست از سکوت بردارید و حتما وارد گفت و گو و نظر دادن شوید؟ آن وقت میتوانید بفهمید که دقیقا چه چیزی جذبتان میکند.
گام دوم: تلویزیون را خاموش کنید و از توییتر فاصله بگیرید
جهان به سمتی پیش میرود که همه چیز را سریع و حاضر و آماده میخواهیم. ساندویچ ژامبونمان را به قورمهسبزیِ جا افتاده ترجیح میدهیم، چون هم آماده کردنش وقت کمتری میبرد و هم خوردنش. اما لذت بردن از یک کتاب، بسته به این است که چشممان به ماندن روی بیش از ۲۸۰ کاراکتر (حداکثر تعداد کاراکتر هر توییت) عادت کند. شرط میبندیم که دیدن سریال غرور و تعصب، خیلی آسانتر از خواندن رمان آن است. اما تفاوت لذت غرق شدن در کلمات، به اندازهی لذت بردن از همان قورمهسبزیِ جا افتاده است.
باید تمرین کنید از راههای آسان و فست فودی فاصله بگیرید. طبیعتا اول کار، سخت است. اما همین تمرین، شما را در معرض لذت بزرگتری قرار میدهد.
گام سوم: خواندن را جزئی از برنامهی روزمرهتان کنید
کتاب خواندن، نباید برایتان شبیه به بلعیدن یک قاشق شربت سینه باشد! خواندن وظیفه نیست، درست مثل مسواک زدن، باید جزئی از برنامهی روزمرهتان باشد. هر طور شده، بخشی هر چند کوچک و غیر قابل توجه از روز را به کتاب خواندن اختصاص دهید. ساعتهای طولانی نشسته در مترو یا کمی قبل از خواب، میتواند شروع خوبی باشد. به این ترتیب، دیگر مجبور نیستید آن پروژهی بزرگ و دست نیافتنی را همیشه توی کتابخانه در حال خاک خوردن ببینید. کافی است به مرور، مزه مزهاش کنید.
گام چهارم: دایرهی انتخابتان را کوچک کنید
وقتی بین انبوهی از کتابها گم میشوید، جز سردرگمی و احساس گناه از این همه کتاب ناخوانده، چیزی برایتان باقی نمیماند. راستش اصلا مهم نیست چه کتابی را انتخاب میکنید. مهم این است که بالاخره آن را بخوانید! بهترین کار این است که به یک کتابفروشی کوچک بروید یا در فروشگاه اینترنتی بگردید و نگاهی به دور و برتان بیاندازید. بعد، اولین چیزی که نظرتان را جلب کرد بخرید و مشغول شوید. راه دیگر این است که با یک کتابخوان حرفهای مشورت کنید. در این وبلاگ نیز سعی میکنیم کتابهای برای خواندن پیشنهاد بدهیم. کافی است به قسمت «پیشنهادیی برای خواندن» بروید و توضیحات هر یادداشت را بخوانید.
به این ترتیب، اگر از اول لیست شروع کنید به خواندن، همه چیز حل خواهد شد. کتاب خواندن، درست مثل هر فعالیت دیگری، خودش را تشدید میکند. هر چه کتابهای بیشتری بخوانید، بیشتر میفهمید که انتخاب بعدیتان چیست و باید سراغ چه عنوانهایی را بگیرید.
در یادداشت «۶ نکته قبل از خرید کتاب» توضیح دادیم که چطور میتوانید کتاب مورد علاقهی خودتان را پیدا کنید.
گام پنجم: چیزهایی که در مدرسه یادگرفتهاید فراموش کنید
در مدرسه بچهها را مجبور میکنند داستانهای قدیمی و کلاسیک را بخوانند. درصورتی که مدرسه باید جایی باشد که یاد بدهد «چطور بخوانیم» نه اینکه بگوید «چه چیزی بخوانیم» مدرسه لذت خواندن را در بچهها میکشد. اگر زیر جملهای خط نکشیم، فکر میکنیم که به اندازهی کافی از متن استفاده نکردهایم. فکر میکنیم در تک تک جملههای کتاب باید دنبال چیز مهم و مفیدی بگردیم. همین است که خواندن را به کابوس تبدیل میکند و از آن یک تکلیف سخت میسازد. همان طور که اِستفن کینگ میگوید، «کتابها، جادوی قابل حمل هستند!»
دنیایی که کتابها پیش روی ما میگذارند، آنقدر جذاب و لذتبخش است و به قدری میتواند به نگاه و رویکردمان در زندگی وسعت بخشد، که اگر وقت با ارزشی که میتوان از غوطهور شدن در جهانشان گذراند، صرف تلاش برای بیرون کشیدن یک نکتهی مهم کنیم، بازی را باختهایم.
برای اینکه از خواندن لذت ببریم باید عاشق کتابها شویم. با تمرین «خواندن» و نه «چه چیزی خواندن» وقتی لذتِ خواندن، زیر پوستتان نفوذ کرد و به استخوانها رسید، حتی یک روز بدون کتابها، تلف کردن عمر به نظر میرسد.
این یادداشت ترجمهی آزادی است از مقالهای به همین عنوان در سایت Rosie Leizrowice
شما برای عاشق کتاب شدن، چه پیشنهادی دیگری دارید؟