بریدههایی از کتاب سقای آب و ادب
۴٫۶
(۱۲۸)
لم نفعل ذلک؟
چرا چنین کنیم؟
لنبقی بعدک؟
برای اینکه بعد از شما بمانیم؟!
لاارنا الله ذلک ابدا.
خدا هرگز چنین روزی را نیاورد.
مشکیجه:)
آنچه اکنون سکینه در مورد عمو به بچهها میگوید، غلوّ و اغراق نیست، باور یقینآکندۀ سکینه است.
ـ دمی دیگر همگی به دستهای با کفایت عباس، سیراب میشوید.
ـ تاب بیاورید تا عمو برایتان آب بیاورد.
ـ عمو اگرچه مشک را برده است امّا بعید نیست که فرات را بیاورد.
ـ دشمن!؟ دشمن از شنیدن نام ابوفاضل میگریزد، چه رسد به دیدن سایهاش، چه رسد به شنیدن صدای پای اسبش.
گویی که دلهای نازک همۀ کودکان، به ضریح دستهای ابوالفضل، گره خورده است.
عباس اکنون فقط یک عمو نیست، یک سوار با مشک آب نیست، تنها امید زندگی است، تنها روزنۀ حیات و تنها بهانه زیستن است.
امیدی است که محقق خواهد شد، روزنهای است که گشوده خواهد ماند، و بهانهای است که به دست خواهد آمد.
🌸فطرس🌸
«وقتی که تو بر اسب سوار میشوی، ماه باید پیاده شود از استر آسمان»
313
اما ماه بنیهاشم را فقط پدر نگفت، هر کس که روی ماه تو را دید، گفت.
مشکیجه:)
اما پدر در واپسین لحظات حیات، آنگاه که در بستر شهادت آرمیده بود و آخرین وصایای خویش را به اطرافیان میفرمود، ناگهان تو را صدا زد.
تو شتابناک پیش رفتی و در کنار بستر او زانو زدی. پدر همچنانکه خفته بود، دست بر شانههای تو گذاشت و فرمود:
«عباس من! به زودی سبب روشنی چشم من در قیامت خواهی شد. در عاشورا وقتی وارد شریعه شدی، مبادا که آّب بنوشی و برادرت حسین، تشنه باشد.»
ir.mimhae
عموجان!
ای عموی عزیزتر از جان! عموی دست شسته از جان! عموی دست داده به جانان!
ای ملتقای زمین و آسمان!
ای محصول بیبدیل پیوند، میان حبلالمتین و امّالبنین! ای ماهجبین سدرهنشین!
آسمان دار
حیات همه از آب است و تو حیاتبخش آبی عباس من!
کاربر ۲۵۴۱۳۴۴
نمیدانم به دست تضرع کدام دخیل بستهای یا دعای نیمه شب کدام دلشکستهای یا نَفَس اعجازگر کدام رسول کمر به کرامت بستهای، خدا لباس کنیزی این خاندان را بر تنم پوشاند.
این لباس آنقدر بر تن من گشاد بود که من در آن گم میشدم اگر خدا دست مرا نمیگرفت.
این وصلت، هزاران پا از سر من زیاد بود اگر دست خدا مرا از زمین بلند نمیکرد.
تو مبادا گمان کنی که ما همسان و همشأن این خانوادۀ بینظیریم.
اینها تافتههای جدابافته عالمند.
Yas Balal.جواد عطوی
هر که به حسین دل میسپارد، پیداست که دلی برای سپردن دارد.
هر که برای حسین اشک میریزد، پیداست که چشمی برای گریستن و اشکی برای ریختن دارد. هر که در مصیبت حسین، دلش میشکند و اشکش جاری میشود، پیداست که اهل محبت است. و هر که اهل محبت است، مجذوب حسین میشود؛ دیر یا زود، خودآگاه و ناخودآگاه.
و هر که مجذوب حسین شود، از جنس حسین میشود، متصف به صفات حسین میشود. متخلّق به اخلاق حسین میشود.
و در دنیا هر که از جنس حسین باشد، هر که مجذوب حسین بشود، هر که با حسین پیوند بخورد، هر که حسینی شود، در جهان آخرت نیز حسین سراغش را میگیرد، پیدایش میکند و رفاقت و شفاعت و همدمیاش را با او ادامه میدهد.
saeed
«ماه اگر در روز طلوع کند، از جلای خودش میکاهد. این چه ماهی است که رنگ از رخ روز میزداید و با ظهورش روشنایی روز را کمرنگ میکند!؟»
آسمان دار
حجم
۱۲۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۸۲ صفحه
حجم
۱۲۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۸۲ صفحه
قیمت:
۷۵,۰۰۰
۳۷,۵۰۰۵۰%
تومان