بریدههایی از کتاب اسبهای لگامگسیخته
۳٫۷
(۶)
اسکار وایلد گفته در دنیای امروز چیزی به اسم جرم مطلق وجود ندارد. تمام جرمها در نوعی نیاز ریشه دارند.
باران ریزوندی
ماهیت قدرت اینچنین است که از خلوص بیشتر هراس دارد تا از انواع فساد و رشوهخواری، همانگونه که افراد بدوی بیشتر از مداوا میترسند تا از بیماری.
نسیم رحیمی
بعضی از واژهها به نظر پوک و خالی از معنی میآیند ولی به شکل خصمانه و هراس انگیزی اخلاقی و معنویاند. این واژهها، حتی بدون داشتن هیچ صفتی، یک عنصر اغراقگویی در ذاتشان نهفته است.
نسیم رحیمی
تلاش برای پرهیز از اندیشیدن
خود، اندیشیدن است
از این روی به نیندیشیدن نیز
نباید اندیشید.
Sana
«من اینجا، در جای بلندی ایستادهام، چنان بلند که آدم را به سرگیجه میاندازد. حالا من اینجا هستم، نه بهخاطر قدرتمندی، و نه بهخاطر پول داشتن، بلکه فقط به این دلیل ساده که من نمایندهی خرد و شعور ملت هستم، اوجی که منطق پشتیبان آن است، مثل برجی ساخته شده از تیرهای پولادین» .
باران ریزوندی
. وقتی متهم اعتراف کرد که تمامیِ هزار ین پولِ اختلاسی را توی یکی از این کافهها حیف و میل کرده است، قاضی برآشفت و حرفِ متهم را قطع کرد و پرسید:
ــ چهطور میتوانی این را بگویی؟ قیمت یک فنجان قهوه فقط پنج سن است. یعنی میخواهی بگویی که تو آنقدر قهوه نوشیدهای؟
باران ریزوندی
بام حلبیپوش زیارتگاه که خورشید پشت آن غروب میکرد، به سیاهی میزد، ولی پرتوهای خورشید تیرکهای زینتیِ سه کنج شیروانیِ بام را به لابلای شاخههای پر تلألو درختان راج و نیلِ نزدیک کشانده بود. نور شیبدار خورشید بر سنگریزههای خارای سیاه گسترده در لابلای پرچین زیارتگاه میتابید و با برخورد به هر سنگریزهای، سایهای خاص به آن میبخشید، سایهای سیاه چونان انگورهای واپسین روزهای پاییز. نیمی از بدنه و شاخ و برگ دو درخت مقدس ساکاکی زیر سایهی ساختمان زیارتگاه قرار داشت ولی سرشاخههای بالاییشان برق میزد.
کاربر ۱۳۲۸۳۶۰
آلوده کردن خود با ناپاکی، ولی در حقیقت ناپاک نشدن، خلوص حقیقی این است. ایسائو، اگر دربارهی آلوده شدن سخت بگیری و وسواس نشان بدهی، دست به هیچ کاری نمیزنی، و هیچوقت یک مرد واقعی نمیشوی.
نسیم رحیمی
«ایسائو، میفهمی؟ همه چیز فقط مُردن نیست. زندگی را مفت و مجانی دادن که وفاداری نیست. در نظر محبوبترین و گرامیترین فرزند ملکوت، زندگیِ تکتک گنجهای امپراتور چیز گرانبهاییست.
نسیم رحیمی
«ولی تو باید این را بفهمی که من مثل پدرهای دیگر نیستم، که نخواهند پسرهاشان را از دست بدهند و حتی برای حفظ جان خودشان، بزرگترین امیدهای بچههاشان را به ناکامی تبدیل کنند. ببین، این را خیلی صریح و روشن میگویم. میخواستم زندگیات را نجات بدهم
نسیم رحیمی
حجم
۵۷۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۷۰ صفحه
حجم
۵۷۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۷۰ صفحه
قیمت:
۱۲۸,۰۰۰
تومان