بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ماتیلدا | طاقچه
کتاب ماتیلدا اثر رولد دال

بریده‌هایی از کتاب ماتیلدا

نویسنده:رولد دال
ویراستار:مژگان کلهر
انتشارات:نشر افق
امتیاز:
۴.۸از ۲۶ رأی
۴٫۸
(۲۶)
ماتیلدا سوار بر کشتی‌های بادبانی قدیمی، همراهِ جوزف کنراد دریاها را پشت‌سر می‌گذاشت. با اِرنست همینگوِی به آفریقا سفر می‌کرد و با رودیارد کیپلینگ به هندوستان می‌رفت. او در همان حال که در یک روستای انگلیسی نشسته بود، سرتاسر جهان را سیر می‌کرد!
MIEL
این‌هم یکی از آن کلاه‌های گشاد است برای سرِ مشتری! هیچ‌وقت رقم‌های درشت را سر راست نکن. همیشه یک‌ذرّه کم کن. مثلاً هرگز نگو هزار پوند؛ بلکه بگو نهصد و نود و نُه پوند و پنجاه پِنس. این‌جوری خیلی کم‌تر به‌نظر می‌آید، ولی واقعاً این‌طور نیست. زیرکانه است، مگرنه؟
MIEL
ماتیلدا گفت: «پولِ کثیفی است. اَزش متنفرم.» دو لکهٔ قرمز روی گونه‌های پدرش نمایان شد. فریاد زد: «آخر... تو فکر می‌کنی کی هستی؟ اُسقفِ اعظم کلیسای کنتر بِری، یا کسی در این ردیف که داری دربارهٔ شرافتمندی برایم موعظه می‌کنی؟ هان؟ تو فقط یک بچّه پر روی احمقی که خودت هم نمی‌فهمی چی داری می‌گویی!»
کاربر ۷۳۱۶۲۲۳

حجم

۲٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

حجم

۲٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۷۷,۰۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد