بریده‌هایی از کتاب آنی شرلی در ویندی پاپلرز (کتاب چهارم)

بین همهٔ اتفاق‌های نامطمئن زندگی، ازدواج‌کردن از همه نامطمئن‌تر است.

شادکردن دیگران خیلی لذت‌بخش است

من از آدم‌هایی که پشت سر دیگران حرف می‌زنند، خوشم نمی‌آید.

تقلیدکردن خالصانه‌ترین چاپلوسی است.

بهار بود... بهار... بهار! حتی خانم گیبسون هم نمی‌توانست از شکوفه‌کردن درختان آلو جلوگیری کند.

به قول ریبکا دیو، هر چیزی حدی دارد.

مردنم بهتر از زنده‌بودنم است. هیچ‌کس مرا نمی‌خواهد.

خصومت پرینگل‌های بزرگ‌سال، مثل مهی که پرتوی خورشید بر آن تابیده باشد، ناپدید شد.

خانم شرلی خیلی تودار بود... خیلی تودار!

هر کاری کردند، تسلیم نشوید. آنها نمی‌توانند در مقابل وسوسه‌های شیطان مقاومت کنند.