میگفت چرا چنین پرسوز و گداز به هر موضوعی میاندیشم و با این کار بیتردید خویشتن را نابود خواهم کرد! باید مراقب خود میبودم! آه، ای فرشته! به خاطر تو هم که شده، باید زنده بمانم!
hiro
من از هیچ چیزی بیش از این ناراحت نمیشوم که انسانها یکدیگر را آزار دهند، به خصوص جوانان در عنفوان جوانی، زیرا میتوانند پذیرای تمامیشادکامیها شوند و در مقابل با چهرههای عبوس خویش روزهای خوش زندگی را به هدر میدهند و دیرهنگام پیامد این زیان جبران ناپذیر را درمییابند.
hiro
همه کار جهان بیهوده است و هر انسانی که به خاطر دیگران و بدون عشق و علاقه و نیاز، برای کسب پول یا شهرت تن به کاری دهد، ابلهی بیش نیست.
hiro
چشمان لوته گشتم. آه، از یکی به دیگری مینگریست! اما به من، به من، به من که سرخورده آنجا ایستاده بودم، نگاه نمیکرد! در دل هزار بار او را وداع گفتم! به من نمینگریست!
hiro
«ما باید با کودکان همان رفتاری را کنیم که پرودگار در حق ما روا میدارد، زیرا پروردگار نیز ما را غرق در رویاهای شیرین به هر سو میکشاند و در این نیکبختی وامینهد.»
hiro
نوع بشر همه جا یکسان است. بسیاری بیشتر عمر خود را کار میکنند تا زنده بمانند و همان اندک مجالی که از کار فراغت مییابند، چنان برای آنان هراسانگیز است که میخواهند بههر بهایی از آن بگریزند. آه، این تقدیر بشر است!
hiro