بریدههایی از کتاب معسومیت
۳٫۴
(۱۲)
زندگی فیلم هندی نیست. منظورم اینه زندگی هیچ فیلمی نیست؛ نه هندی، نه آمریکایی و نه هیچ فیلم دیگه. چون اگه زندگی فیلم بود، اونوقت ما از دیدن فیلمهای خوب اینقدر مثل چی کیف نمیکردیم.
imalializade
اگه مردهها اون زیر زنده باشند، لابد حالا درست زیر پای من یه عده دارند فوتبال بازی میکنند یا تلویزیون تماشا میکنند یا غذا میخورند یا کتاب میخونند یا عاشق هم میشن یا دخل هم رو میآرند.
imalializade
از اون شعرهایی بود که آدم معنیش رو درست نمیفهمه اما دوستش داره.
imalializade
من از وقتی که یادم میآد به دلایل مادرزادی همیشه از نگاه کردن به صورت زنها خجالت میکشیدهم.
imalializade
به نظر من فقط آدمهای نابغه میتونند از زندگی توی دنیا کیف کنند و من ــ قسم میخورم ــ ذاتا خرم.
imalializade
وقتی خطی خوشگل باشه، حواس آدم به جای معنی کلمهها هی میره سراغ قشنگی حروف و کلمات. برای همینه که من هروقت نوشتههای مامانمهناز رو میخوندم محو خوش خطی اونها میشدم و گاهی اصلا یادم میرفت موضوع دربارهٔ چی هست. اما وقتی خطی بد باشه، آدم فقط به معنی کلمهها فکر میکنه. گمونم خط خوشگل یه جورایی مثل خوانندهٔ خوشگل میمونه چون وقتی خواننده خوشگل باشه، احتمال اینکه شنونده به جای گوشدادن به صدای یارو مدام حواسش پرت چشم و ابروی طرف بشه خیلی زیاده.
sosoke
نگاش کردم. از اون نگاههای خوب.
imalializade
من عاشق این لحظههای فیلمهام؛ اونجا که وسط همهٔ بدبختیها یهو سروکلهٔ یکی پیدا میشه و میگه: «بچهها طوری نیست، همهچی درست میشه.» شرط میبندم همهٔ اونهایی که دارند فیلم رو میبینند، میدونند یارو داره مثل سگ دروغ میگه اما همه هم کیف میکنند چون همه دوست دارند همیشه همهچی درست بشه. من یکی که عاشق این دروغهام.
sosoke
یکی از حرفهایی که به نقل از اون صوفی تو اون کتاب اومده اینه که آدم نباید خودش رو در معرض هر چیزی قرار بده چون یواشیواش تبدیل میشه به همون چیز. میگه آدم باید سعی کنه خودش رو در معرض بهترین چیز قرار بده. از نظر این آقا اگه کسی خودش رو در معرض یه سنگ یا درخت یا ابر یا بارون قرار بده، یواشیواش روحش یا مثل سنگ سخت میشه یا مثل درخت سبز و خرم میشه یا به نرمی ابر درمیآد یا مثل بارون خیس میشه.»
imalializade
خوب، گمونم خوشگلی و معسومیت یه دختر کافیه که آدم دلش بخواد بره سر میزش بشینه و باهاش حرف بزنه. اگه بخوام منسفانه بگم، از «کافی» خیلیخیلی بیشتره. برای من حرفزدن با این جور آدمها مثل رفتن تو غار میمونه. منظورم اینه مثل فرار کردن از دست یه مشت حیوون وحشی و پناه بردن به یه غار امن میمونه.
imalializade
حجم
۱۳۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱۳۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۳۸,۰۰۰
۳۰,۴۰۰۲۰%
تومان