بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کتاب دلواپسی | طاقچه
کتاب کتاب دلواپسی اثر فرناندو پسوآ

بریده‌هایی از کتاب کتاب دلواپسی

انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۹ رأی
۴٫۱
(۹)
زوال یعنی ضایعه‌ی کامل بی‌ادراکی، چرا که بی‌ادراکی اساس زندگی است. اگر قلب توان تفکر می‌داشت از تپیدن باز می‌ماند.
"میترا"
زیستن با همنوعان شکنجه‌ای است. و من همنوعانم را در درون دارم. خود از آن‌ها دورم، ولی مجبور به همزیستی با آنانم. همنوعانم مرا در تنهایی‌ام احاطه می‌کنند. جایی برای فرار ندارم. من از خودم می‌گریزم
lordartan
همه‌ی این‌ها را دوست دارم، چرا که شاید برای دوست‌داشتن، چیزی غیر از این‌ها ندارم ــ
niloufar.dh
آه، هیچ انتظاری آزاردهنده‌تر از انتظار چیزهایی که هرگز وجود نداشته، نیست!
"میترا"
این باور امشب من است. صبح فردا دیگر چنین نخواهد بود، چرا که من صبح فردا کس دیگری خواهم بود. صبح فردا به چه باور خواهم داشت؟ نمی‌دانم، آن را باید صبح فردا تجربه کنم و سر دربیاورم. حتا به خدای همیشگی که امروز باور دارم، فردا پی‌خواهم برد نه امروز، چرا که من امروز منم و فردا او شاید هیچ وقت وجود نداشته باشد.
sadegh akbari
من نفرت جسمانی از انسان‌های عوضی، که البته تنها انسان‌های موجودند، احساس می‌کنم، و گاه از سر حوصله دلم می‌خواهد این نفرت را عمیق‌تر کنم، درست بدان‌سان که انسان برای خلاصی از تحریک تهوع، دست به تهوع می‌زند.
"میترا"
آنچه که ما زندگی کرده‌ایم، سوءتفاهمی شایع است، حد میانه شادمانه‌ی عظمتی که وجود ندارد و خوشبختی، که نمی‌تواند عینیت یابد
niloufar.dh
اگر به دقت تماشا کنم، آن‌گونه که مردم زندگی می‌کنند چیزی در آن نمی‌یابم که از زندگی حیوانات متفاوت باشد. این یکی و دیگران ناخودآگاه با چیزها و دنیا درمی‌غلتند. این یکی چون دیگران به گفت و گو می‌پردازد و هرازگاهی مکث می‌کند. و روزانه همان جریان زندگی نباتی را طی می‌کند و فراتر از آنچه فکر می‌کند، نمی‌اندیشد، و از آنچه زندگی می‌کند، بیشتر نمی‌آموزد. گربه جلو آفتاب پهن می‌شود و می‌خوابد. انسان درون زندگی با تمام پیچیدگی هایش پهن می‌شود و می‌خوابد
niloufar.dh
تنهایی تباهم می‌کند، بودن در جمع آزارم می‌دهد. حضور دیگری افکارم را می‌گسلد، من با دقت خاصی در رؤیای حضور شما به‌سر می‌برم، رؤیایی که نمی‌تواند دقت تحلیل‌گرانه مرا وصف کند
lordartan
هیچ‌چیز مرا ارضا نمی‌کند، هیچ‌چیز مرا تسکین نمی‌دهد. من به کل از همه‌چیز ــ حال وجود داشته باشند یا نه ــ اشباع شده‌ام. نه می‌خواهم روانی داشته باشم، و نه می‌خواهم از آن دوری گزینم، من آنچه را که آرزو نمی‌کنم، آرزو می‌کنم. و از آن چیزی دوری می‌گزینم که ندارم. من نه می‌توانم هیچ باشم و نه همه چیز: من پل گذر میان آنی که ندارم و آنی که نمی‌خواهم، هستم.
sadegh akbari

حجم

۴۲۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۳۳۵ صفحه

حجم

۴۲۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۳۳۵ صفحه

قیمت:
۱۴۳,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۹صفحه بعد