بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سوخته | صفحه ۱۷ | طاقچه
کتاب سوخته

بریده‌هایی از کتاب سوخته

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۶۵ رأی
۴٫۵
(۶۵)
تازه به او فهمانده‌اند هرچه وی را از مقصدش دور و به خود مشغول کند، بت وی می‌شود و او باید این عقل دوراندیش را به گوشه‌ای وانهد و شورش و دیوانگی را برگزیند.
Dexter
انصاری همدانی دیگر روی آرامش و آسایش را نخواهد دید. او گمشدۀ دیگری دارد و نمی‌تواند تنها دل به درس و بحث خوش کند و آتش التهابی را که روزبه‌روز در وجودش رو به فزونی است نادیده بگیرد. پس به دنبال راهنمایی می‌گردد تا چارۀ درد خود را بیابد اما هربار دست خالی‌تر از پیش باز می‌گردد. حیرانی و سرگردانی‌اش با گذشت زمان رو به ازدیاد می‌گذارد و کسی هم پیدا نمی‌شود تا لااقل بتواند با وی همدردی کند.
Dexter
دلم جواب بلی می‌دهد صلای تو را صلا بزن که به جان می‌خرم بلای تو را و تو ای عزیز، هر آن و هر لحظه خدا منتظر لبیک من و توست!
Dexter
عاقلان نقطۀ پرگار وجودند ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند
Dexter

حجم

۲٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۷۵ صفحه

حجم

۲٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۷۵ صفحه

قیمت:
۸۴,۰۰۰
۴۲,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۱۶
۱۷
صفحه بعد