اگه هوای سگ بد رو داشته باشی سگ خوب گازت نمیگیره. خودت این رو خوب میدونی.»
AS4438
خانم ویلسون میگفت اگر میخواهی کاری کنی آدمها تواناییهایشان را نشان بدهند باید همیشه با آنها خوب رفتار کنی.
SaNaZ
آدمها میتوانند خوب باشند؛ مسئله فقط این بود که یاد بگیری چطور با آنها بسازی و در این بدهوبستان تعادل برقرار کنی، طوری که بتوانی هم با دیگران هم با خودت کنار بیایی.
AS4438
هیچ چیزی هیچوقت دوباره اتفاق نمیافتد؛ به هر آدمی روزها و فرصتهایی داده میشد که دیگر تکرار نمیشدند.
AS4438
میدونی که این راهبهها خودشون رو نخود هر آشی میکنن و توی هر کاری دخالت میکنن.»
بعد فرلانگ عقب ایستاد و رو کرد به او و گفت: «مطمئناً اونها فقط در حدی قدرت دارن که ما بهشون قدرت میدیم،
پویا پانا
داشت چهل سالش میشد اما احساس میکرد به جایی نرسیده یا هیچ پیشرفتی نکرده است و گاهی بیاختیار از خودش میپرسید که روزهای زندگی را باید صرف چه کاری کرد.
پویا پانا
«آدمهای مهم دردسرها و گرفتاریهاشون زیاده.»
پویا پانا
خانم ویلسون کتابخانهٔ کوچکی داشت و بهنظر اهمیت چندانی به قضاوتهای دیگران نمیداد و زندگی خودش را با آرامش پیش میبرد
پویا پانا
احساس ترس بر هر احساس دیگری در او غلبه کرده بود اما دل دیوانهاش نهتنها امیدوار بود بلکه بهدرستی باور داشت که از عهدهاش برمیآیند.
SaNaZ
چرا آدمها غالباً چیزهایی که بغل گوششان بود کمتر به چشمشان میآمد؟
SaNaZ