بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بچه مردم | طاقچه
کتاب بچه مردم اثر جلال آل احمد

بریده‌هایی از کتاب بچه مردم

۳٫۷
(۹۶۴)
تاکسی مانده بود. وقتی تاکسی دور شد و من اطمینان پیدا کردم، در را آهسته باز کردم. چادرم را از لای در بیرون کشیدم و از نو در را بستم. به پشتی صندلی تکیه دادم و نفس راحتی کشیدم. و شب بالاخره نتوانستم پول تاکسی را از شوهرم دربیاورم
رهاورد
کار من تمام شده بود. بچه‌ام سالم به آن طرف خيابان رسيده بود. از همان وقت بود که انگار اصلاً بچه نداشتم. آخرين باری که بچه‌ام را نگاه کردم. درست مثل اين بود که بچه‌ی مردم را نگاه می‌کردم.
maryam
ناچار بودم بچه را یک جوری سر به نیست کنم
sana.s.s
همهٔ شیرین زبانی‌های بچه‌ام یادم آمد. دیگر نتوانستم طاقت بیاورم. و جلوی همهٔ در و همسایه‌ها زار زار گریه کردم. اما چه قدر بد بود! خودم شنیدم یکی‌شان زیر لب گفت: «گریه هم می‌کنه! خجالت نمی‌کشه...»
کتاب خوان کوچک
بچه‌ام سالم به آن طرف خیابان رسیده بود. از همان وقت بود که انگار اصلاً بچه نداشتم. آخرین باری که بچه‌ام را نگاه کردم. درست مثل این بود که بچهٔ مردم را نگاه می‌کردم. درست مثل یک بچهٔ تازه پا و شیرین مردم به او نگاه می‌کردم. درست همان طور که از نگاه‌کردن به بچه مردم می‌شود حظ کرد، از دیدن او حظ می‌کردم. و به عجله لای جمعیت پیاده‌رو پیچیدم. ولی یک‌دفعه به وحشت افتادم. نزدیک بود قدمم خشک بشود و سرجایم میخکوب بشوم. وحشتم گرفته بود که مبادا کسی زاغ سیاه مرا چوب زده باشد.
عاطفه
اگر کس ديگری جای من بود، چه می‌کرد؟ خوب من هم می‌بايست زندگی می‌کردم. اگر اين شوهرم هم طلاقم می‌داد، چه می‌کردم؟ ناچار بودم بچه را يک جوری سر به نيست کنم. يک زن چشم و گوش بسته، مثل من، غير از اين چيز ديگری به فکرش نمی‌رسيد.
مریم
خود من هم وقتی کلاهم را قاضی می‌کردم، به او حق می‌دادم. خود من آيا حاضر بودم بچه‌های شوهرم را مثل بچه‌های خودم دوست داشته باشم؟ و آن‌ها را سربار زندگی خودم ندانم؟ آن‌ها را سر سفره‌ی شوهرم زيادی ندانم؟ خوب او هم همين طور.
H
دستش را گرفته بودم و با دست دیگرم چادر نمازم را دور کمرم نگه داشته بودم
Avic
او هم حق داشت که نتواند بچه‌ی مرا، بچه‌ی مرا که نه، بچه‌ی يک نره خر ديگر را به قول خودش سر سفره‌اش ببيند.
H
خوب من چه می‌توانستم بکنم؟ شوهرم حاضر نبود مرا با بچه نگه دارد. بچه که مال خودش نبود. مال شوهر قبلی‌ام بود، که طلاقم داده بود و حاضر هم نشده بود بچه را بگيرد. اگر کس ديگری جای من بود، چه می‌کرد؟ خوب من هم می‌بايست زندگی می‌کردم.
H

حجم

۹٫۲ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۶ صفحه

حجم

۹٫۲ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۶ صفحه

قیمت:
رایگان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد