بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بیچارگان | طاقچه
کتاب بیچارگان اثر فئودور داستایفسکی

بریده‌هایی از کتاب بیچارگان

۴٫۲
(۴۸)
بهتر است یکبار دیگر و با دقت کافی این کتاب را مطالعه کنی، برایت مفید است
دو روح در یک بدن (شیلا)
چه اشکالی دارد، برای خودش کار می‌کند
مَه
چه کسی می‌تواند ساعت مرگش را پیش‌بینی کند؟ امروز زنده‌ایم و فردا دیگر در این جهان نیستیم!
zohrehch
وارنکا، بی‌پولی مرا آزار نمی‌دهد اما بدبختی‌ها، نیشخندها، شوخی‌ها و اشارات دیگران مرا می‌کشد.
بهنام
آه، دوست من، بدبختی مسری است. آدم‌های فقیر و غمگین باید از دیگران کناره‌گیری کنند.
Babak Z
رنج‌های ما پایانی ندارد، بی‌انتهاست!
zohrehch
از نظر اصول اخلاقی یک انسان نباید سربار دیگران باشد و من نیز سربار کسی نیستم. تکه نانی، گرچه بیات، دارم که با کار شرافتمندانه به دست می‌آورم و آن را با رعایت قوانین مصرف می‌کنم.
میـمْ.سَتّـ'ارے
وقتی فقرا از سرنوشت شوم خود شکوه می‌کنند ثروتمندان ناراحت می‌شوند و می‌گویند آنها مزاحم و بی‌ملاحظه‌اند. آیا ناله‌های گرسنگان در شب خواب آنها را آشفته می‌کند؟
نون صات
هرگز مرتکب گناه بزرگی نشده‌ام. اما چه کسی است که از گناهان کوچک بری باشد؟
Faezeh.A
چرا سرنوشت باید به روی یک نفر لبخند بزند و نسبت به کودکی که در خانه‌ای محقر متولد می‌شود چنین ظالم و ستمگر باشد؟
جو گُلدبِرگ

حجم

۱۴۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۱۴۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۶صفحه بعد