بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب صبحانه در خانه سوخته | طاقچه
کتاب صبحانه در خانه سوخته اثر مارگارت اتوود

بریده‌هایی از کتاب صبحانه در خانه سوخته

انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۷ رأی
۳٫۷
(۷)
به تو نگاه می‌کنم به صورت خودم
Mohammad
مگر می‌شود جهانی که تو را در خود دارد آنقدر بد باشد؟ مگر می‌شود؟
YaSaMaN
همه جزییات واضح است روز، روشن است و بی آواز دریاچه، آبیست و جنگل تماشایی در شرق، ابرها آرام و بی صدا حرکت می‌کنند مثل تکه‌های تاریک نان من رقص در پارچه مشمعی را می‌بینم تَرَک لیوان‌ها را چراغ‌هایی که خورشید گرمشان می‌کند اما دست و پای خودم را نمی‌بینم و نمی‌دانم که این خوب است یا بد که به اینجا برگشته‌ام به خانه‌ای که همه چیز در آن پایان یافته است
negar
به فکرت هستم غیر از این، چه می‌توانم بگویم؟ درختان نخل، سرابی بیش نیستند و همین طور شن کرانه‌ی دریاها
negar
تو در من جای می‌گیری مثل قلاب در حلقه یک قلاب ماهیگیری یک حلقه چشم
negar
تکلیف این "من" چیست؟ منی که در آن مرزها رو به رویت می‌ایستد در مرزهایی که همیشه می‌خواهی از آن بگذری من گاهی کرانه‌ای هستم که تو به سمتش می‌تازی چیزی که هرگز به دست نمی‌آوری من گاهی آن چیزی هستم که تو را احاطه کرده است مغز من با قوطی حلبی‌های تو از هم پاشیده است استخوان‌ها صدف‌های خالی تخت روان یورش‌های تو من فضایی هستم که تو بی حرمت می‌کنی به هنگامی که از آن می‌گذری
negar

حجم

۳۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۳۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد