بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شازده کوچولو | طاقچه
کتاب شازده کوچولو اثر آنتوان دوسنت اگزوپری

بریده‌هایی از کتاب شازده کوچولو

۴٫۴
(۱۷)
پس از تسلیم کشور فرانسه به قوای آلمان، اگزوپری به آمریکا تبعید شد و آثار زیبایی چون «قلعه»، «شازده کوچولو» و «خلبان جنگی» را در سال‌های تبعید نوشت. پس از باز شدن جبهه دوم و پیاده شدن قوای متفقین در سواحل فرانسه، بار دیگر به کشورش بازگشت و با درجه سرهنگی نیروی هوایی در کنار متفقین برای نجات کشورش از یوغ فاشیسم جان سپاری کرد. سرانجام در ۲۱ ژوئیه ۱۹۴۴ که برای پرواز اکتشافی برفراز فرانسه اشغالی از جزیره «کرس» به پرواز درآمده بود توسط هواپیماهای دشمن مورد اصابت قرار گرفت و دیگر هرگز به فرودگاه بازنگشت. گفته می‌شود مدتی بعد، یکی از افسران آلمان به قسمت فرماندهی خود گزارش داد که یکی از افسران کشته شده دشمن همان آنتوان دوسنت اگزوپری بوده است. جالب اینکه افسر گزارش دهنده خود یکی از علاقه‌مندان به آثار اگزوپری و از مترجمان چندین اثر وی بود و به اندازه ای متأثر شد که مدت ها گریست.
مادربزرگ علی💝
اگزوپری بار دیگر به آلمان سفرکرد و به رهبری «اوتوآبتز» شخصیت سیاسی آلمان نازی و مدیر انجمن روابط فرهنگی آلمان و فرانسه از مدارس برلین دیدن کرد. در بازدید از دانشگاه از استادان پرسید که آیا دانشجویان اجازه مطالعه هر نوع کتابی را دارند و پاسخ استادان این بود که بله آزادند ولی بر نحوه استنباط و نتیجه‌گیری از آن مختار نیستند چرا که آنان به جز شعار «آلمان بالای همه» نباید نظر و ایده ای داشته باشند. اگزوپری در همان چند ساعت بازدید از صدای مداوم «زنده باد هیتلر» و از صدای برخورد چکمه‌ها متنفر شد به‌طوری که در حین بازگشت به محل سکونت خود در هتل به اوتوآبتز گفت: من از تیپ آدمهایی که می‌سازید خوشم نمی‌آید. در این آدم ها روح نیست و همه مانند عروسک کوک شده هستند.
مادربزرگ علی💝
آداب باعث می‌شه که یک روز با روزهای دیگه و یک ساعت با ساعتای دیگه فرق کنه.
مندوستدارکتابم
"اگه کسی گلی رو دوست داشته باشه که در میلیون‌ها ستاره بی‌نظیر باشه، همین کافیه تا هر وقت به ستاره‌ها نگاه می‌کنه احساس خوشبختی کنه.
مندوستدارکتابم
انعکاس صدا جواب داد: -سلام ... سلام... سلام... شازده کوچولو پرسید: -شما کی هستین؟ صدا جواب داد: -کی هستین ... کی هستین ... کی هستین ... شازده کوچولو گفت: -با من دوست بشین، من تنهام. صدا جواب داد: -من تنهام... تنهام... تنهام... شازده کوچولو با خود فکر کرد، "چه سیاره عجیبی! سرتاسر خشک و سیخ سیخ و شوره‌زاره. ساکنانش هم از قوه تخیل محروم‌اند. هر چه می‌شنوند تکرار می‌کنند. من تو سیاره خودم یک گل داشتم که همیشه اول اون حرف می‌زد".
Javad
پرسید: -چی رو فراموش کنی؟ میخواره سرش را به زیر انداخت و اقرار کرد: -شرمندگی‌ام را. شازده کوچولو که می‌خواست به او دلداری دهد، پرسید: -شرمنده از چی؟ -شرمنده از میخواری. میخواره این را گفت و به سکوتی رسوخ ناپذیر فرو رفت. شازده کوچولو حیران از آنجا رفت و در راه سفرش به خود گفت: "آدم بزرگها واقعا که خیلی خیلی عجیب و غریبند!"
Javad
آخر آدم بزرگها اعداد و ارقام را دوست دارند. وقتی که با آنها از دوست جدیدتان حرف می‌زنید، هیچوقت در مورد موضوعات اساسی از شما چیزی نمی‌پرسند. هیچوقت به شما نمی‌گویند: "آهنگ صداش چطوره؟ چه سرگرمی‌هایی دوست داره؟ پروانه جمع می‌کنه؟ بلکه می‌گویند: "چند سالشه؟ چند تا برادر داره؟ وزنش چقدره؟ درآمد پدرش چقدره؟"و فقط از این نشانه‌هاست که فکر می‌کنند او را شناخته‌اند. اگر به آدم بزرگها بگویید: "یه خونه بسیار قشنگ دیدم از آجرهای گلی رنگ با گلدانهای شمعدونی لب پنجره‌ها و فاخته‌هایی روی پشت بامش ..." نمی‌توانند تصویر این خانه را در ذهن خود بسازند. باید به آنها بگویی که یک خانه دیدم که ۲۰ هزار دلار قیمت داشت. آن وقت است که می‌گویند: "اوه، چه خونه‌ی زیبایی‌یه!"
Javad
«فقط با چشم دل می‌توان چیزها را خوب فهمید. حقیقت پدیده‌ها از چشم سر پنهان است»
مندوستدارکتابم
باید از هر کس کاری را خواست که از او برمی‌آید. قدرت بیش از هر چیزی متکی به عقل است
مندوستدارکتابم
-و داشتن ستاره‌ها به چه دردت می‌خوره؟ -خب ثروتمندم میکنه. -و ثروتمند بشی که چی بشه؟ -که ستاره‌های دیگه رو بخرم... اگه کسی پیدا کنه. شازده کوچولو با خودش گفت: "این آدم یه کمی مثل اون میخواره خودش رو توجیه میکنه".
سپهر

حجم

۴۷۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۴۷۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد