آقا با اکراه قبول کرده بود اسمش را ببرند؛ به شرط آنکه ننویسند «العظمی»!
soltani
آتش فرونشست.
آقا آرام نشسته بود آن جلو...
رسیده بود به سلام آخر نماز...
soltani
مگر ما خواب نیستیم؟ کاش یکی هم بیاید ما را بیدار کند..
soltani
-بعدش میخواهی چه کار کنی؟
-میخواهم مجتهد بشوم آقا.
-یعنی در قرآن نوشته: «قد افلح من له قوة الاستنبٰاط»؟ یا نوشته «قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَکّٰی»؟! نوشته هر کس میخواهد رستگار شود، برود قدرت استنباط یاد بگیرد یا برود خودش را تزکیه کند؟!
soltani
همۀ ما روانی هستیم؛ اگر نبودیم، گناه نمیکردیم...
soltani
یکی پرسیده بود: «توی حرم چه میکنید؟»
گفته بود: «به اندازۀ موهای سرم ذویالحقوق دارم که آنجا ازشان یاد کنم.»
soltani
مغازهدار گفت: «یک اتاق هم برای اجاره داریم توی کوچه «کربلا»!
اسم کوچه، دلش را برد؛ ندیده گفت: «همینجا خوب است.»
soltani