بریدههایی از کتاب دیکته و زاویه
۴٫۶
(۱۸)
فيلسوف: شماها چرا متوجه نيستين؟ وقت داره تلف میشه.
همه: (خوشحال) چه خوب! چه خوب! چه خوب!
فيلسوف: تأسف داره آقايون، تأسف داره.
مرد سبيلدار: تأسف نداره آقا، تأسف نداره.
فيلسوف: وقت چيز باارزشيه.
مرد سبيلدار: وقت چيز مزخرفيه.
فيلسوف: وقت را نبايد تلف کرد.
مرد سبيلدار: بايد تلف کرد.
فيلسوف: نبايد کرد.
مرد سبيلدار: بايد کرد.
فيلسوف: وقت طلاست.
مرد سبيلدار: وقت هواست.
فيلسوف: وقت جواهره.
مرد سبيلدار: وقت آبه.
فيلسوف: وقت عزيز است، نبايد تلف کرد.
مرد سبيلدار: وقت خربزه است، بايد خورد و عرق کرد.
kazem1
پيرزن: دلم براتون میسوزه. شماها هميشه دست و پا میزنين، میخوايين کاری بکنين، ولی نمیتونين. به خودتون میپيچين، يقه همديگرو میگيرين، به سر و کله هم میزنين. دلم براتون میسوزه. شماها حرف میزنين، و فقط برای همديگه حرف میزنين. يک چيز سنگين رو همهتونه. شماها خلاصی ندارين، زورتون به کسی نمیرسه. دستهای بسته، و دورتادور سيم خاردار. دلم براتون میسوزه. دلم خيلی براتون میسوزه.
Amir Roghani
معلم: من آنچه را میگويم تو بايد بنويسی.
محصل: من آنچه را که اعتقاد ندارم نمینويسم.
علی دائمی
محصل: نهخير، اميد تنها راهنجات من نيست.
معلم: است.
محصل: نهخير، نيست.
معلم: است.
محصل: نيست.
Hepatitis G
مرد عينکی: (به شاعر.) چه کارش داری؟
شاعر: برای چی عکس منو گرفت؟
مرد عينکی: خوب کرد، خيلی هم کار خوبی کرد.
شاعر: من دلم نمیخواد عکس منو بگيره.
مرد عينکی: میخواستی نری اون بالا.
شاعر: من اين حقو دارم.
مرد عينکی: اينم اون حقو داره.
شاعر: به چه دليل؟
مرد عينکی: وقتی يکی میره اون بالا، میشه بهش اعتراض کرد، فحش داد، يا براش کف زد و تشويقش کرد و ماچش کرد و يا عکسشو گرفت.
kazem1
من آنچه را که اعتقاد ندارم نمینويسم.
سپیده اسکندری
پيرزن: تو شعورت نمیرسه که اين چيزارو بفهمی.
فيلسوف: تو خودت نمیفهمی؟ میدونی مؤمن يعنی کی؟
پيرزن: يعنی پفيوزی مثل تو که يه زنجيرو بچسبه و ديگه رها نکنه.
Hepatitis G
حجم
۳۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۳۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۳۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد