بریده‌هایی از کتاب چشمان‌تان را ببندید، ذهن‌تان را بگشایید

«اگر می‌خواهید همه را بشناسید، کافی‌ست یک نفر را بشناسید، و آن یک نفر" من" درون شماست.»/ شری شری آناندامورتی

«بهترین و زیباترین چیزها در دنیا نمی‌توانند دیده یا لمس شوند. آن‌ها باید در قلب احساس شوند.» هلن کلر

«هر مک دونالد جدید ۴۰ شغل خلق می‌کند. ۲۰ دندانپزشک و ۲۰ جراح قلب.» داکور از توییتر

«شخص باهوشی که به هوش خود افتخار می‌کند مانند محکومی است که به بزرگی زندان خود افتخار می‌کند.» سایمون وایل

«زندگی آنچه برای شمااتفاق می‌افتد است در حالی که شما مشغول درست کردن برنامه‌های دیگر هستید.» جان لنون

وقتی شما از درون قلب‌تان نگاه می‌کنید، دید شما پاک و صاف می‌شود. کسی که به بیرون نگاه می‌کند خواب می‌بیند. کسی که به درون نگاه می‌کند، بیدار است. (کارل جانگ نیوزلند، ۱۹۷۵)

افکار به طور معمولی خود را با یک آینده‌ی خیالی و یک گذشته‌ی مرده‌ی خاک نشده متصل می‌کنند. اگرقرار است ذهن را درست تربیت کنیم، اولین چیزی که نیاز داریم یادگرفتن زندگی در حال است.

«حیوانات دوستان من هستند و من دوستانم را نمی‌خورم.» جرج برنارد شاو

«خدایا لطفا به من قدرت تغییر چیزهایی را که می‌توانم تغییر دهم بده و صبری برای تحمل آنچه نمی‌توانم و خردی برای این که تفاوت را بشناسم.»

کینگ میداس در طمع خودش، آرزو کرد که هر چیزی را لمس می‌کند به طلا تبدیل شود. برای یک لحظه او از ثروت تازه‌ی خود خوشحال شد، اما وقتی دختر او از سفر برگشت و او را بغل کرد، او به مجسمه‌ی طلایی تبدیل شد. «تنها چیزی که از بدست نیاوردن هرچیزی که می‌خواهی بدتر است، بدست آوردن هرچه می‌خواهید است.» اسکار وایلد