خمینی، مالک اشترت کو؟
خمینی، بگو ابوذرت کو؟
پرتو
اگر آقای طالقانی نبود، چه کشتاری میشد توی همین تهرون! نام طالقانی، آبی بود که بر آتش خشم مردم ریخته میشد.
پ. و.
سیدمحمود، از همه میخواست که از تخریب، غارت، مجازاتهای خودسرانه و انتقامهای فردی بپرهیزند که اینها به سود دشمن است.
پ. و.
در آن روزها اغلب سعی میکردند از موقعیت استفاده کنند و با باز شدن راههای خارج از کشور، به دیدن امام خمینی در پاریس بروند. وقتی به سیدمحمود پیشنهاد شد، گفت: «فعلاً در کنار این انقلاب ماندن و به درد مردم رسیدن، واجبتر است.»
پ. و.