این ایدئولوژی مردم را به سرکوب و سانسور اندیشههایشان وادار کرده و میلیونها نفر را به خواب مصنوعی فرو برده است.
Hossein Zavarian
یکی از ابزارهای هر رژیم دیکتاتوریای مشروعیت ظاهری نظام قضایی آن است؛ نظامی که فجیعترین جنایتها را به نام اجرای قانون انجام میدهد.
lucifer
کاندیده چارکویانی، نویسنده و سیاستمداری که استالین ستایشش میکرد و بارها او را به حضور پذیرفته بود، در خاطراتش شرح داده است: «موقعی که فهمیدم استالین، که معروف بود مطلقآ هیچ ذرهای از احساساتگرایی در وجودش نیست، چنین مهربانی نامعمولی را نسبت به دخترش ابراز میکند، حسابی یکه خوردم.» ا
Hossein Zavarian
ما همه برای هر چیزی که اتفاق افتاد مسئولیم
مریم قاسمی
سیمونف اذعان کرد او مدتها دچار تضاد فکری و وجدانی بود؛ از طرفی از وقوع جنایتهای استالین خبر داشت و از طرفی دیگر چشم بر آنها میبست یا این جنایتها را نزد خودش توجیه میکرد. سیمونف میگوید: «این وضع تا حدی به خاطر بزدلی، تلاشهای لجوجانه برای قوت قلب دادن به خودم، فشار خودم و اکراهم از پرداختن به برخی چیزها حتا در فکرم بود
مریم قاسمی
اما چیز بد آن است که ما به آن جنایتهای شنیع و باورنکردنی دوره استالین عادت کرده بودیم؛ جنایتهایی که یک جورهایی به تدریج به نوعی هنجار تبدیل شده بودند به طوری که تقریبآ عادی و معمولی به نظر میرسیدند. وسط همه این جنایتها همچون آدمهای ناشنوا زندگی میکردیم، انگار صدای گلولههایی را که تمام مدت در اطرافمان بر سر و مغز قربانیان شلیک میشد نمیشنیدیم؛ انگار عامدانه چشمها و گوشهایمان را بر تیربارانها، قتلها و ناپدید شدنهای آدمها بسته بودیم
مریم قاسمی
میکویان پس از خواندن نامه گفت: «درست عین پدرش، نمیتواند بدون دشمنان سر کند.»
کتایون
«من دیگر دچار این توهّم دلپذیر نیستم که روزی بتوانم از شرِ برچسب 'دختر استالین` که بر پیشانیام خورده خلاص شوم... آدم نمیتواند از بابت سرنوشتش تأسف بخورد، گرچه من تأسف میخورم چرا مادرم با یک نجار ازدواج نکرد.»
کتایون