بریدههایی از کتاب مرغ دریایی
۴٫۵
(۱۳)
میبینی، تنها من هستم که میتوانم ارزش تو را درک کنم. فقط من هستم که حقیقت را به تو میگویم... عزیزم...
matsinn
مادر بیچارهاش میسوزد.خوب، اجازه بدهید برایتان آرزوی سفری خوش کنم. مرا به بدی یاد نکنید. (دست او را محکم میفشارد.) بهخاطر رفتار خوبتان از شما بسیار متشکرم. کتابهایتان را ب
کاربر ۲۶۵۶۰۰۳
شما راه خود را پیدا کردهاید و میدانید هدفتان چیست ولی من هنوز در پریشانی خیال و رویاها دست و پا میزنم و نمیدانم این کار برای چیست و بهدرد چهکسی میخورد. من اعتقاد ندارم و نمیدانم وظیفهام چیست.
matsinn
نینا من شما را نفرین کردهام. از شما متنفر بودهام، نامهها و عکسهای شما را پاره کردهام ولی در تمام این لحظهها آگاه بودم که روح من تا ابد به شما وابسته است. بریدن از عشق شما در قدرت من نیست، نینا! از زمانی که شما را از دست دادهام و شروع به نویسندگی کردهام، زندگی برایم غیرقابل تحمل شده است. رنج و عذاب میکشم... جوانیم ناگهان از من جدا شده است. بهنظرم میآید که نود سال است دارم در این دنیا زندگی میکنم.
matsinn
گاهی آدمها درحال راه رفتن به خواب میروند.من هم همینطور درحالیکه دارم با تو حرف میزنم در خواب هستم و او را در خواب میبینم... آرزوهای شیرین و رویایی مرا دربرگرفتهاند.
matsinn
آنطور که پیداست این نمایشنامه را که با بوی گوگردش داشت ما را خفه میکرد، نه برای شوخی بلکه برای تظاهر نوشته است... او میخواهد به ما یاد بدهد که چگونه باید نوشت و چگونه باید بازی کرد.
matsinn
ماشا: مسئله پول نیست. یک آدم فقیر هم میتواند خوشبخت باشد.
مدودنکو: در تئوری میشود ولی در عمل چنین نیست.
hhvحسین
مدودنکو: دکتر اجازه بدهید بپرسم از کدام یک از شهرهای خارجه بیشتر خوشتان آمده است.
دورن: از جنوا.
ترپلف: چرا از جنوا؟
دورن: شلوغی خیابانهای آنجا عالیست. وقتی شب از هتل بیرون میآیید، میبینید خیابان مملو از جمعیت است. بدون هیچ هدفی زیگزاکوار همراه با جمعیت از اینطرف به آنطرف کشیده میشوید. همراه با جمعیت زندگی میکنید. از نظر روحی با آن میآمیزید و کمکم باور میکنید که امکان اینکه بهصورت یک روح واحد جهانی درآیید هست. شبیه به همانی که نینا زارچنایا روزی در نمایشنامهتان بازی کرد. راستی، حالا زارچنایا کجاست؟
Elahe Ebrahimi
آرکادینا: (قطعهای از هاملت میخواند.) «پسرم! تو نگاهم را به اعماق وجودم کشاندی و من آنرا چنان خونین و با چنان زخمهایی دیدم که هیچ راه رهایی از آن نمییابم.»
ترپلف: (در جواب قطعهای از هاملت میخواند.) «پس از چه رو چنین تسلیم شهوت گشتهای که در بطن خیانت به جستجوی عشق آمدهای؟»
Elahe Ebrahimi
حجم
۶۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۶۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۵۰%
تومان