بریدههایی از کتاب تولستوی و مبل بنفش
۳٫۸
(۵۲۶)
جین کنیون در شعرش «کشتن گیاهان» دربارۀ گیاهان مینویسد: «بخشش آنها ابدیست/ خیراتی برای بیچارگان: هوای دلپذیر، اعجابآور/ گلها، الگوی استقامت و ماندگاری.» مهربانی استقامت است؛
زهرا۵۸
جورج که هیچوقت دوست نداشت زمان زیادی در معرض گرما و آفتاب باشد، پرسید: «کی میرویم؟»
گفتم: «هر وقت که برویم خوب است.»
هر وقتی خوب بود، هر چیزی خوب بود، همهچیز خوب بود. واکنشم به خودم بستگی داشت. پایانبندی مناسب به آنچه زندگی به ما میبخشد بستگی ندارد؛ پایان مناسب به این بستگی دارد که فرد آنچه زندگی به او میبخشد را چگونه میپذیرد.
زهرا۵۸
«در زندگی بهدنبال خوشبختی نگردید؛ زندگی خودش خوشبختی است.»
زهرا۵۸
تابهحال قلبت بهخاطر تمام شدن کتابی به درد آمده است؟ آیا شده تا مدتها بعد از تمام کردن کتابی نویسندهاش همچنان در گوشَت نجوا کند؟
الیزابت مگوایر
درِ گشوده
زهرا۵۸
زمانی که با ذهن و روحتان صاحب کتابی هستید، ثروتمندید. اما وقتی آن را به شخص دیگری بدهید سهبرابر ثروتمندید.» من با دادن و گرفتن کتابها دوستان بیشتری پیدا میکنم؛ نهاینکه آنها را از دست بدهم. اگر نتوانم جدایی از یک کتاب را تحمل کنم، مخصوصاً کتابی که در حاشیهها و صفحات سفید اول و آخرش یادداشت نوشته باشم، یک نسخۀ اضافه میخرم و نسخۀ جدید را امانت میدهم.
زهرا۵۸
کتابدوستانی هم هستند که از ترس اینکه گنجینۀ کتابشان را برای همیشه از دست بدهند هرگز کتاب امانت نمیدهند. (یک ضربالمثل قدیمی عربی اندرز میدهد که «کسی که کتاب امانت میدهد یک احمق است؛ اما کسی که کتاب را پس میدهد احمقتر است.») من به پیروی از توصیۀ هنری میلر همیشه اهل امانت دادن کتاب بودهام: «کتابها هم مثل پول دائماً باید در گردش باشند. تا جایی که بشود، قرض بدهید و قرض بگیرید؛ هم کتاب را و هم پول را! مخصوصاً کتاب را؛ کتابها بهمراتب بیشتر از پول، چیزی برای عرضهکردن دارند. کتاب فقط یک دوست نیست، بلکه میتواند دوستان بسیاری برایتان به ارمغان بیاورد.
زهرا۵۸
مردم کتابهایی را که دوست دارند به اشتراک میگذارند. آنها میخواهند حس خوبی که موقع خواندن کتابها احساس کردهاند یا ایدههایی را که در صفحات کتابها یافتهاند، با دوستان و خانواده سهیم شوند. خوانندۀ کتاب با به اشتراک گذاشتن یک کتابِ محبوب سعی میکند همان شور، شادی، لذت و هیجانی را که خودش تجربه کرده است با دیگران سهیم شود. چرا؟ سهیم شدن عشق به کتابها و یک کتاب بخصوص با دیگران کار خوبی است. اما از طرفی، برای هر دو طرف تمرین دشواری است. درست است که اهداکنندۀ کتاب روحش را برای نگاهی رایگان آشکار نمیکند، اما وقتی کتابی را با این اعتراف که یکی از کتابهای موردِعلاقهاش است هدیه میکند، انگار که روحش را عریان کرده است. ما همان چیزی هستیم که دوست داریم بخوانیم.
زهرا۵۸
کتابخانۀ عمومی وستپورت صندلیهای پراکندهای در همهجای ساختمانش دارد، اما بهترین جاها کنار پنجرهها هستند؛ با نمای کاملی از رودخانۀ سوگاتاک. در یک روز آفتابی، بیتوجه به دمای بیرون و اینکه چقدر سرد بود، با نشستن کنار یک پنجرۀ آفتابگیر و نگاه کردن به رودخانهای که میدرخشید و پرندههایی که اینجاوآنجا پراکنده بودند، میتوانستم در توهم گرمای تابستان فرو روم. وقتی چشمانم را در مقابل نور میبستم و تلألو زرد و نارنجی خورشید را از پشت پلکهایم میدیدم، چنان گرم و آرام بودم که گویی در جزیرهای خالی از سکنه نشستهام و هیچ چیزی ندارم بهجز یک صندلی ساحلی و کتابهایم. آن روزهایی که در کتابخانه گذشت، نور را مثل گُلی که ساقهاش را بهسمت خورشید برمیگرداند دنبال میکردم؛ از این صندلی به آن صندلی جابهجا میشدم تا دائم در نور و گرما باشم.
زهرا۵۸
زمانی که با ذهن و روحتان صاحب کتابی هستید، ثروتمندید. اما وقتی آن را به شخص دیگری بدهید، سهبرابر ثروتمندید.
هنری میلر
کتابها در زندگی من
زهرا۵۸
«اگر دغدغۀ داستان درک کردن نیست، پس چیست؟ آیا هدف آن صرفاً وقتگذرانی است؟» اما او همین حالا هم پاسخ را میداند. هدف ادبیاتِ فاخر آشکار کردن آن چیزی است که پنهان شده و نور تاباندن بر چیزی که در تاریکی مانده است.
زهرا۵۸
حجم
۳۰۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۳۰۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان