او برای امر به معروف به راه افتاد و به خاطر نهی از منکر قد برافراشت.
اِیْ اِچْ|
اکنون که ناچار مرگ ما را انتخاب میکند، بگذارید ما مرگی را انتخاب کنیم که آبستن زندگی باشد.
امیری حسین
دین، شکل ایدهآل رشد انسان است.
اِیْ اِچْ|
کسانی که مردهها را انتخاب کردهاند، مردهاند هر چند که نفس بکشند و آنها که زندهٔ حی قیوم را خواستهاند، زندهاند و حیات دارند، گرچه نفسی نداشته باشند.
اِیْ اِچْ|
مگر نه این که عشق محبوب خدا، عشق خداست؟
هادی
بارها گفتهام عبد، آزادهای است که مهار شده و کنترل گردیده. عبد آزادهای است شکل گرفته، نه اسیری در زنجیر.
و این شکل ایدهآل، همان دین است.
امیری حسین
زندگی صحنهٔ پیکارهاست. زندگی میدان مبارزههاست.
با این مبارزههاست که انسان بارور میشود و شکل میگیرد و استعدادهایش را بیرون میریزد. و با این پیکارهاست که انسان آزادیاش را مییابد و راهش را میشناسد و خودش، در راه خودش و برای مقصد خودش گام بر میدارد.
میـمْ.سَتّـ'ارے
میتوان با تلقینها و شعارها افرادی را تحریک کرد و به راه انداخت و به پیشباز مرگ فرستاد، حتی سربازان آلمان نازی با کمربند باروت روی ریلهای قطارِ دشمن میخوابیدند و واگونهای تسلیحات او را به هوا میفرستادند. اینها سربازانی بودند که نه به خاطر آزادی و عدالت، بلکه به خاطر تبلیغات نژادپرستی و شعارهای گرم، به جوش آمده بودند و جان خود را به روی دست گرفته بودند.
niki
هر چه جز خدا در دل ما، در اجتماع ما، حاکم باشد، بت است و دشمن است و ما را محدود میکند و ما را راکد میسازد و ما را برای خودش میخواهد.
امیری حسین
و این علی (ع) بود که بیست و پنج سال برای تهیهٔ نفراتش کوشید تا این که از دل دشمنش فرزندها بیرون آورد. از ابوبکر، محمد را و از سعد بن عباده، قیس را.
هادی