بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب درآمدی بر متافلسفه | طاقچه
کتاب درآمدی بر متافلسفه اثر سورن اورگارد

بریده‌هایی از کتاب درآمدی بر متافلسفه

۳٫۸
(۵)
نوع دیگری از پیشنهاد -که معمولاً در ارتباط با افلاطون در نظر گرفته می‌شود- چنین است که فلسفه، به معنای دقیق کلمه، مطالعهٔ بخشی به‌طور خاص «عمیق» و نامحسوس از واقعیت است که از دسترس علوم تجربی خارج است. این دیدگاه در تمثیل غارِ افلاطون در جمهوری مطرح شده است. علوم تجربی چیزی را مطالعه می‌کنند که افلاطون آن را «حیطه‌ای که از طریق بینایی درک می‌شود» می‌خواند، که مطابق است با جهان «سایه‌ها» در تمثیل افلاطون و تنها فیلسوف راستین است که می‌تواند خود را -با مشکلاتی عظیم- از اشتغال خاطر به سایه‌ها برهاند و درنهایت به «حیطهٔ فهمیدنی‌ها» صعود کند. (۳۰) فیلسوفی که به‌طور موفقیت‌آمیز به حوزهٔ دوم صعود کرده است می‌تواند دربارهٔ صور محضِ مثلاً زیبایی یا خیر تأمل کند،
محمد طاهر پسران افشاریان
جایی که فرگه و پیروانش اعداد و نظایر آن را به‌عنوان اشیای انتزاعی در نظر گرفته‌اند. اما در اینجا نیز مانند دیگر بیان‌های افلاطون‌گرایی مشکل این است که ما چگونه می‌توانیم چیزی دربارهٔ این اشیا بدانیم که علی‌الفرض هیچ تأثیر علّی‌ای بر ما ندارند. اگر فلسفه مربوط به اشیای افلاطونی بود، باید انتظار می‌داشتیم که کاملاً غیرواضح باشد که چگونه می‌توانیم دربارهٔ آن‌ها چیزی کشف کنیم. بنابراین، «افلاطون‌گرایی» این روزها بیشتر اتهامی است که علیه دیگران مطرح می‌شود و نه صرفِ موضعی که کسی صریحاً از آن دفاع کند. یک مثال جالبِ تاریخی را از استفادهٔ افلاطون‌گرایی به‌عنوان تَرْکه‌ای که با آن دیگر فیلسوفان را بزنند می‌توان در مقالهٔ گیلبرت رایل، «پدیدارشناسی در برابر مفهومِ ذهن»، یافت
محمد طاهر پسران افشاریان
جان سرل هم اساساً دیدگاهی مشابه را بیان می‌کند: «از زمانی که می‌توانیم پرسشی فلسفی را به‌طوری بازبینی و صورت‌بندی کنیم که قادر باشیم راهی نظام‌مند برای پاسخ به آن پیدا کنیم، این پرسش دیگر فلسفی نخواهد بود و تبدیل به پرسشی علمی می‌شود».
محمد طاهر پسران افشاریان
این تصویر نشان‌دهندهٔ این است که فلسفه به‌تدریج، به زبان آستین، با «کنارگذاشتنِ» مسائلی که تاکنون فلسفی حساب می‌شدند «کوچک‌تر می‌شود». آستین معتقد است که این مسئله نگران‌کننده نیست، زیرا بسیاری از مسائل برای فیلسوفان باقی می‌مانند تا با آن‌ها دست و پنجه نرم کنند. اما فیلسوفان آکسفوردی در زمان آستین -کاملاً جدی- از این صحبت می‌کردند که چقدر طول خواهد کشید تا فلسفه، که تصور می‌کردند به روشی مؤثر مسلح شده است، «تمام شود».
محمد طاهر پسران افشاریان
اما آیا این بدان معناست که، مطابق چیزی که هاوکینگ تصور می‌کند، کاری برای فلسفه نمانده که انجام دهد؟ می‌توان نشان داد که این تنها در صورتی به دست می‌آید که آن نوع طبیعت‌گرایی (نرم) که ما از آن بحث کردیم همراه باشد با تعهد به چیزی که می‌توانیم طبیعت‌گرایی روش‌شناختی (یا علم‌گرایی) بنامیمش: یعنی این دیدگاه که تنها راهِ گفتن چیزی معنادار یا مهم دربارهٔ جهان استفاده از روش‌های علوم طبیعی است.
محمد طاهر پسران افشاریان
به نظر می‌رسد یکی از لوازم این سخن این باشد که متافیزیک نظری را -که در بخش عمدهٔ تاریخ فلسفه مسلط بوده است- باید مشکوک و زائد در نظر گرفت، مگر نوعی از متافیزیک نظری‌ای که امروزه کیهان‌شناسان و فیزیک‌دانان نظری مانند هاوکینگ پیشنهاد می‌کنند.
محمد طاهر پسران افشاریان
اولاً، دستاوردهای علم (طبیعی) انکارناپذیرند؛ ثانیاً، فلسفه موفقیت‌های بسیار کمتری در مقایسه با علم داشته است، هرچند به آن بدی که معمولاً تصور می‌شود نیست؛ ثالثاً، اگر توجه کنیم به این دیدگاه طبیعت‌گرایانهٔ فراگیر اما نامعقول که می‌گوید تنها چیزی که وجود دارد جهان طبیعی‌ای است که مشاهدات روزمره و روش‌های علمِ طبیعی در دسترس ما می‌گذارند، به نظر معقول می‌رسد که برای توصیف جهان -آن‌گونه که فی‌نفسه هست- فارغ از هر چشم‌اندازی باید به علم رجوع کنیم و نه به «فلسفه‌ای پیشین».
محمد طاهر پسران افشاریان
انگیزه‌ای قوی در اختیار ما قرار می‌دهد برای پذیرش این دیدگاه سلرزی که فقط علمْ جهان را، آن‌طور که فی‌نفسه هست، توصیف می‌کند. طبیعت‌گرایی فلسفی بنابراین تمایل دارد، وقتی به سؤال دربارهٔ اینکه چه چیزهایی وجود دارد می‌رسیم، در برابر علم زانو بزند. هو پرایس می‌نویسد: «حداقل طبیعت‌گرای فلسفی بودن به این معناست که باور داشته باشی فلسفه... زمانی که دغدغه‌هایش با علم یکی می‌شود کاملاً تسلیم علم است».
محمد طاهر پسران افشاریان
این معناست که توصیف کاملی از جهان تنها به مقولات طبیعی (موجودات، رخدادها، ویژگی‌ها، فرایندها، قوانین، اعمال، روابط اجتماعی) ارجاع می‌دهد -یا خواهد داد- و شامل هیچ ارجاعی به اشیا یا قدرت‌های فراطبیعی نیست یا نخواهد بود. بنابراین یک هستی‌شناسیِ طبیعت‌گرایانه شامل اشیای فراطبیعی، مانند خدایان و صورت‌های افلاطونی یا جوهر ذهنی دکارتی، یا قدرت‌های فراطبیعی، مانند قدرت خدایان و فرشتگان یا مدیوم‌ها، نخواهد بود. این بیانی سلبی از طبیعت‌گرایی هستی‌شناختی است: می‌گوید که توصیف کاملی از جهان شامل چه چیزهایی نخواهد بود. بیانی ایجابی و بسیار عام شاید چنین باشد که بگوید جهان طبیعی -نظم چیزهایی که از طریق مشاهدهٔ روزمره یا روش‌های علوم طبیعی برای ما دسترس‌پذیر است- تمام چیزی است که وجود دارد
محمد طاهر پسران افشاریان
یعنی مفهومی که با معجونی از ویژگی‌ها تعریف شده و هیچ‌کدام از آن‌ها ذاتی نیستند. طبیعت‌گرایی در فلسفه را می‌توان با مجموعه‌ای از اهداف، باورها، اصول، مفروضات، فرایندهای روشی، رویکردها و ارزش‌های مشترک تمیز داد. البته این به معنای این نیست که نمی‌توانیم طبیعت‌گرایی‌ای عام و مثالی پیدا کنیم و به نظر می‌رسد که توصیفِ نیگل دقیقاً چنین چیزی را در اختیار ما می‌گذارد. توصیف نیگل بیشتر مربوط است به اینکه چه چیزی وجود دارد و چه چیز وجود ندارد و بنابراین روایتی عام از طبیعت‌گرایی هستی‌شناختی را نمایندگی می‌کند.
محمد طاهر پسران افشاریان

حجم

۳۹۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

حجم

۳۹۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

قیمت:
۹۹,۰۰۰
۴۹,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد