بریدههایی از کتاب سیدارتها
۴٫۰
(۵۲)
مسافر گفت: «تو زندگی زیبایی برای خود برگزیدهای! وه که چه زیباست بهسربردن در کنار این آب و حرکتکردن بر آن!»
کاربر ۲۳۴۷۷۸
من میتوانم یک سنگ را دوست بدارم، چنانکه یک درخت را یا یک تکه پوست ساقهٔ آن را. اینها اشیائند و انسان میتواند همهچیز را دوست بدارد. اما واژهها را دوست ندارم. به همین سبب از هر مکتبی بیزارم. آنها نه سفتند نه نرم، نه رنگ دارند نه لبهٔ تیزی، نه بویی نه طعمی، چیزی نیستند جز حرف.
پرویز
معلمانِ درسی که به نام بامزهٔ تاریخ نامیده میشود به ما میآموزند که همواره مردانی بر جهان حکم راندهاند و اسباب دگرگونی آن شدهاند که سرکش بوده و سنتها را زیر پا گذاشتهاند. این آموزگاران در خاطر ما مینشانند که چنین مردانی سزاوار ستایشند.
دُن اِتیس
نوشتن نیکوست، اما نه به اندازهٔ اندیشیدن؛ خردمندی ارزنده است، اما نه به قدر شکیبایی!
پرویز
«اینکه من دربارهٔ خود هیچ نمیدانم و سیدارتها برایم چنین بیگانه و ناشناخته مانده است علتی دارد، علتی یگانه، و آن این است که من از خود میترسیدم و از خود میگریختم! من آتمان را میجستم و در پی وصال برهمن بودم. میخواستم "منِ" خویش را پارهپاره کنم و بشکافم و پوستههای بسیار آن را یکیک بگشایم تا در درونیترین کنج ناشناختهٔ آن، مغز همهٔ پوستهها را بیابم که آتمان است و زندگی است و خدایگونگی است و بعد از آن هیچ نیست. اما دریغ که خودم را در این سلوک از دست دادم.»
پرویز
از سیزده سالگی باور داشتم که در آینده یا شاعر خواهم شد یا هیچ! اما کمکم به نکتهٔ بسیار ناگوار دیگری نیز پی بردم: آدم میتواند کشیش، پزشک، کاسب، کارمند پست و حتی نقاش و معمار شود. برای همهٔ این حرفهها نیز مدارسی هست و روشهایی برای آموزش نوآموزان. اما برای شاعرشدن هیچ مدرسهای نیست.
دُن اِتیس
«نوشتن نیکوست، اما نه به اندازهٔ اندیشیدن؛ خردمندی ارزنده است، اما نه به قدر شکیبایی!»
a2sa
یک پروتستان راستین همانقدر از گردنگذاری بیقیدوشرط به مسلک خود بیزار است که به دیگر مسلکها، زیرا طبع معترضش تحول را بر رکود برمیگزیند. گمان میکنم که از این نظر بودا خود پروتستان به شمار میآید.»
MEHRAN
اما چه راه غریبی است این راه و چه پیچاپیچ است مسیرش و چهبسا که بر دایرهای دور بگردد! اما هر طور که میخواهد باشد و به هرجا که میخواهد برود؛ من گام از آن بیرون نخواهم گذاشت!»
:: OF ::
همانطور که رطوبت در ساقهٔ درختی بیمار بهآهستگی در آوندها فرامیخیزد و چوب را فرامیگیرد و پرآب میدارد و میپوساند، جلوههای عیش و تنآسایی نیز در روح سیدارتها فرومیخزید و کمکم جان او را میآکند و او را گرانخیز میساخت و روحش را در خواب رخوت فرومیکشید. بهعکس، تنش بیدار شده بود و بسیار چیزها چشیده و آموخته بود.
دُن اِتیس
حجم
۱۲۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۷۴ صفحه
حجم
۱۲۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۷۴ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۸,۰۰۰۳۰%
تومان