بریدههایی از کتاب لیلی های لیبرال
۴٫۸
(۸)
«یکبار قصه ای نوشتم که خیال میکردم دربارۀ مهتاب است اما وقتی آن را برای مادرم خواندم او با خنده گفت: این که قصۀ مهتاب نیست. دختر قصه ای که نوشته ای شبیه آرزوست که همسایۀ دیوار به دیوارمان بود.یادت هست؟» (مستور، مصطفی، عشق روی پیاده رو، اهواز، نشر رسش، ۱۳۷۷، ص۹۷). بعدها چند قصۀ دیگر به قصد مهتاب نوشتم که یا «رؤیا» میشدند یا «افسانه» یا «پروین». پاک ناامید شدم. حالا سالهاست که من هنوز نتوانستهام قصۀ مهتاب را بنویسم. کم کم دارد باورم میشود که اصلا مهتابی وجود نداشته است. با خودم میگویم: «نکند همه اش خواب و خیال بوده و مهتاب به کوچۀ ما نیامده بود؟» به همین خاطر تصمیم گرفته ام دیگر قصۀ مهتاب را ننویسم. اما حالا میخواهم به جای آن قصۀ رسول را بنویسم (همان، ص ۹۸).
Ahmad
. یکی از منابع مکتوب ارزشمندی که درباره نوع ایرانی لیبرالیسم دیده ام کتابی ارزشمند با مشخصات زیر است:
- محمدی، مجید، لیبرالیسم ایرانی؛ الگوی ناتمام،
Ahmad
انگار از همان اول حُسن و حُزن یا عشق و اندوه با یکدیگر همزاد و همخانه بوده اند. عین القضات می گوید: «دریغا اوّل حرفی که در لوح محفوظ پدید آمد، لفظ «محبّت» بود، پس نقطه «ب» با نقطه «نون» متّصل شد، یعنی «محنت» شد. مگر آن بزرگ از اینجا گفت که در هر لطفی، هزار قهر تعبیه کردهاند؛ و در هر راحتی، هزار شربت به زهر آمیختهاند.» (تمهیدات، ص ۲۴۵). این عارف سوخته در جایی دیگر، بی قراری عاشق در هر شرایطی را به زیبایی مصور ساخته است: غمگین باشم چو روی تو کم بینم / چون بینم روی تو، به غم بنشینم /کس نیست بدین سان که منِ مسکینم/کز دیدن و نادیدنِ تو غمگینم (همان، صص۱۰۶-۱۰۵)
Ahmad
نقل است که درویشی از حلاج پرسید که عشق چیست؟ گفت امروز بینی و فردا و پس فردا، آن روز بکشتند و دیگر روز بسوختند و سوم روزش به باد بردادند- یعنی عشق این است- (عطار، فریدالدین، تذکره الاولیا، به اهتمام نیکلسون، نشر طلوع، ۱۳۸۲، ص۴۹۷)
Ahmad
بی قراری، با اضطراب فرق دارد؛ عشق، "اضطراب" نمیآورد اما "بیقراری"، همزادِ قدیمِ عشق بوده است. فرقی هم نمیکند که عشق به زیبایی باشد، یا به دانایی وکشفِ حقیقت. بخصوص برای این نوع دوم، مثال های عجیب و غریبی از بی قراری های فیلسوفانِ (نه فلسفه دان ها و فلسفه خوانها!) در خاطرۀ تاریخ مانده است؛ از همه دلنشین تر، پاسخِ "ویتگنشتاین" فیلسوفِ نامور است که در جواب اعتراض های خواهرش، بابت بیقراریها و آشفتگیها و زندگیِ عنان گسیختۀ وی،گفته بود: تو مانند کسی هستی که در خانه نشسته و می بیند که آدمی در بیرون تلو تلو می خورَد، و رفتارِ او را عجیب می پندارد،غافل از این که بیرون توفان است و آن شخص نمی تواند در جای خود بایستد! برای مطالعۀ بیشتر در بارۀ این "پرومته های از بند رَسته"، بخصوص غریبانگی هایِ عاشقانۀ "کی یر کِگور " به کتابِ شگفتی آورِ "دریای ایمان" (دان کیوپیت، ترجمه حسن کامشاد، انتشارات طرح نو، ۱۳۷۶) رجوع کنید
Ahmad
هراسِ تاریخی از زن، و تعریف و تقلیلِ زن به پدیدهای رمزناک، مجهول و ترسبار و چنان که فروید گفته است؛ " قارّهای تاریک" سابقهای سخت طولانی دارد.
Khatoon
زیبایی با نومیدی چه نسبتی دارد؟ این پرسش آن گاه معنادار میشود که این گفتهی پل والری (Paul Valéry) را به خاطر بیاوریم که "تعریف امر زیبا آسان است؛ زیبایی آن چیزی ست که نومید میکند"
Khatoon
منطق و مذهب عشق از همهی مذهبها بویژه مرام سیاستمداران جداست؛ عشق، خودی و غیر خودی سرش نمیشود و حادثه ای ست که اتفاق افتادن آن همان و تلطیف روابط فردی و تغییر قبلهی مبتلایانش همان!
Khatoon
آیا یکی از مهم ترین دلایلِ رجوعِ بی شمارِ آدمیبه "عشق " این نیست که وی پیش و بیش از آن که کُنشگرِ معرفتی باشد، کنشگرِ غریزی است و عشق به مثابهی دل انگیزترین و بدویترین شکلِ غریزه، باعث جلب و جذبِ مرد و زن به سمت و سوی خود بوده است؟
Khatoon
هراسِ تاریخی از زن، و تعریف و تقلیلِ زن به پدیدهای رمزناک، مجهول و ترسبار و چنان که فروید گفته است؛ " قارّهای تاریک" سابقهای سخت طولانی دارد.
Khatoon
حجم
۱۰۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۱۰۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
قیمت:
۱۸,۰۰۰
تومان