بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شهر خفتگان در‌ نفرین جادوگر پیر | طاقچه
کتاب شهر خفتگان در‌ نفرین جادوگر پیر اثر سید سعید جدیری

بریده‌هایی از کتاب شهر خفتگان در‌ نفرین جادوگر پیر

۴٫۷
(۳۰)
همه در جاهایشان خشکشان زد و بعد از چند ثانیه حامد که کفش‌هایش را به دستش گرفته بود داشت پله‌های آپارتمان را به پایین می‌دوید و با صدای بلندی می‌گفت: -من نمیام، آقا من نیستم... من دیگه برنمی‌گردم به اون‌جورجاهاااا... اصلاً... عمراً... راه نداره...
reyhane

حجم

۱۰۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۵۱ صفحه

حجم

۱۰۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۵۱ صفحه

قیمت:
۳۱,۵۰۰
۱۵,۷۵۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد