بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اندوه به خصوص کیک لیمویی | طاقچه
کتاب اندوه به خصوص کیک لیمویی اثر ایمی بندر

بریده‌هایی از کتاب اندوه به خصوص کیک لیمویی

نویسنده:ایمی بندر
انتشارات:نشر خزه
امتیاز:
۳.۳از ۶۰ رأی
۳٫۳
(۶۰)
«یافتم برای خودم یک دوست جدید، از آسمان عظیم بعد از مدت مدید.»
afsaneh_&_fatemeh
. طعم شکلات را مزه‌مزه کردم، اما رگه‌هایی بود در پهنایی از طعمی دیگر که در دهانم پخش شده بود: طعم حقارت، طردشدگی، غم، فاصله گرفتنی که احساس می‌کردم به مامان ربط دارد.
helya.B
تازه داشتیم رابطهٔ پدردختری را تجربه می‌کردیم. انگار از روی کتابچه‌ای می‌خواندیم که از زبان دیگری ترجمه شده بود و همهٔ تلاشمان را می‌کردیم که بفهمیم چه نوشته و آن را یاد بگیریم.
afsaneh_&_fatemeh
«کلی احساس تو غذاست.»
afsaneh_&_fatemeh
برای من ناراحتی مثل خورشیدی بود که پشت ابر می‌رفت و چند لحظه بعد، از پس آن بیرون می‌آمد و باز می‌درخشید.
مریم!
نیمی از من احساس می‌کرد پنج ساله است و نیمی دیگر چهل ساله.
مریم!
ظریف و زیبا بود اما او هرگز از خودش راضی نمی‌شد.
afsaneh_&_fatemeh
صداهایی می‌شنوم که نشان از وجود مامانم هستند، نشان از فعالیت و کار، و روح زندگی در خانه.
afsaneh_&_fatemeh
«کاش همان هشت ساله باقی می‌ماندی. کاش هیچ چیز نمی‌دانستی.»
.ً..
کمی بازی که کردم خسته شدم و از خودم خجالت کشیدم. نیمی از من احساس می‌کرد پنج ساله است و نیمی دیگر چهل ساله.
مریم

حجم

۲۱۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۸۹ صفحه

حجم

۲۱۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۸۹ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد