بریده‌هایی از کتاب بهانه ممنوع!

لانگ فلو زمانی نوشت: «قله‌های رفیع را مردان موفق به یکباره فتح نکردند. اما آنها وقتی دیگران در خواب بودند، شب هنگام برای رسیدن به قله سراشیبی را طی می‌نمودند.»

آنها با بیماری عذر و بهانه آمده‌اند، چیزی که برای موفقیت بسیار مهلک است. آنها جملگی قصد خیر دارند، اما همانطور که همه می‌دانند: «جاده منتهی به جهنم با قصدهای خوب سنگفرش شده است.» اولین قاعده و قانون موفقیت بسیار ساده است: از این جزیره بیرون بروید! بهانه کافیست. کارتان را بکنید یا نکنید ــ اما بهانه نیاورید. از مغز شگفت‌انگیز خود برای توجیه کردن و بهانه آوردن که چرا فلان اقدام را انجام ندادید، استفاده نکنید. کاری صورت دهید. دست به کار شوید! برای خودتان تکرار کنید: «مسئولیت به گردن من است!»

اشکال اینجاست که اغلب اشخاص گمان می‌کنند هدفهایی دارند. اما در اصل به جای هدف امید و آرزو دارند. اما امید راهکاری برای موفقیت نیست. آرزو در واقع هدفی است که انرژی در پس آن وجود ندارد.

فرزندان خانواده راکفلر از همان کودکی با مسایل پولی و مالی آشنا می‌شدند و این در حالی بود که پدرشان ثروتمندترین مرد آمریکا بود. این بچه‌ها برای گرفتن پول توجیبی باید کاری انجام می‌دادند. بعد از آن راهنمایی می‌شدند که پولشان را چگونه خرج کنند. آموزش می‌دیدند که چگونه پس‌انداز کنند، چه مبلغ از پولشان را صرف مؤسسات خیریه کنند و چه مبلغی را سرمایه‌گذاری نمایند. اینگونه بود که آنها به تُجّاری زبردست تبدیل می‌شدند.

در قرن بیست و یکم دانش و مهارت از نقش قابل توجهی برخوردار است. هر چه دانش بیشتری به دست آورید، هر چه از مهارت بیشتری استفاده نمایید، باصلاحیت‌تر و شایسته‌تر می‌شوید. وقتی در کاری که می‌کنید بهتر می‌شوید، توانایی کسب درآمد شما افزایش می‌یابد

گوته می‌گوید: «همه چیز قبل از اینکه ساده شود سخت است.»

ملاحظه‌ای از کسانی را که شب عید درباره زندگیشان تصمیم‌گیری می‌کنند مورد بررسی قرار دادند. پژوهشگران این اشخاص را به دو گروه تقسیم کردند: یک دسته کسانی بودند که هدفهای سال بعد خود را مکتوب کرده بودند و گروه دیگر کسانی بودند که این کار را نکرده بودند و هدفهایشان ذهنی بود. این پژوهشگران ۱۲ ماه بعد روی اشخاص تحت بررسی مطالعه دیگری انجام دادند. از جمع کسانی که هدفهایشان را مکتوب نکرده بودند تنها ۴ درصد این هدفها را پی گرفته بودند. اما آنهایی که هدفهایشان را مکتوب کرده بودند، ۴۴ درصد دنبال هدفشان رفته و به آنچه می‌خواستند دست یافته بودند. این یک تفاوت ۱۱۰۰ درصدی در موفقیت است.

«قله‌های رفیع را مردان موفق به یکباره فتح نکردند. اما آنها وقتی دیگران در خواب بودند، شب هنگام برای رسیدن به قله سراشیبی را طی می‌نمودند.»

نظم و ترتیب شخصی در ضمن بدین معناست که تسلیم لذتهای زودگذر نشوید، تسلیم اغواها و وسوسه‌ها نشوید. به جای آن کاری بکنید که می‌دانید برای منافع بلندمدت شما مناسب است.

مغز شما دارای مکانیسم‌های شکست و موفقیت است. مکانیزم شکست همان وسوسه پیمودن راه بدون مانع و مقاومت است. در این شرایط اشخاص از کنار کارهای دشوار می‌گذرند تا به کارهای ساده بپردازند. مکانیزم شکست در تمام مدت زندگی شما فعال است و به همین دلیل است که اغلب اشخاص نمی‌توانند در حد توانمندیهای بالقوه خود ظاهر شوند. در حالی‌که مکانیزم شکست به طور خودکار عمل می‌کند، مکانیزم موفقیت تحت‌تأثیر یک هدف عمل می‌کند. وقتی روی هدفی تصمیم می‌گیرید، مکانیزم شکست را پس می‌زنید و می‌توانید جهت زندگی خود را مشخص سازید و آن را تغییر دهید.