بریدههایی از کتاب چگونه زمان را متوقف کنیم؟
۳٫۳
(۳۳)
مردم فقط آن چیزی را میبینند که تصمیم گرفتهاند ببیند.
navid
مادر من، مانند بقیهٔ والدین، انسان کاملاً پیچیده و متناقضی بود. اخلاقگرا اما صمیمانه عاشق لذتها (غذا، موسیقی، زیباییهای طبیعت). عمیقاً مذهبی، اما ظاهراً یک آواز عاشقانهٔ غیرمذهبی را به راحتی دعا میخواند. عاشق طبیعت، اما آشکارا هربار قلعه را ترک میکرد به اضطراب دچار میشد. شکننده، اما درضمن محکم و سرسخت. هرگز نفهمیدم چه میزان از خصوصیات عجیب او از اندوه برخاسته و کدام خصلتها ناشی از سرشت او بودند. «هیچ ساقهٔ علفی، هیچ رنگی در این دنیا نیست که نخواهد ما را شادمان کند.»
fateme.gha.l.r.y
«عشق درد است. نداشتنش آسانتر است.»
navid
اما یک زندگی معمولی شادمانی را تضمین نمیکند. و، البته، این ـ معلم بودن ـ فقط یک تظاهر بود. شاید هرکسی داشت به چیزی تظاهر میکرد. شاید هر معلم و شاگرد در این مدرسه داشت به چیزی تظاهر میکرد. شاید حق با شکسپیر بود. شاید تمام دنیا یک صحنه بود. شاید بدون نقش بازی کردن همه چیز از هم میپاشید. کلید شادمانی در این نبود که خودتان باشید، چون این اصلاً چه معنایی داشت؟ هرکسی وجودهای بسیار داشت. نه. کلید شادمانی در پیدا کردن دروغی بود که بیشتر از همه برازندهٔ شما باشد.
fateme.gha.l.r.y
من وحشت از وحشت او را حس کردم. که به گمانم بهایی است که برای عشق میپردازیم: جذب درد دیگری چون درد خودمان.
fateme.gha.l.r.y
«فیلیپ ک. دیک نوشت که گاهی واکنش درست به واقعیت دیوانه شدن است.»
کاربر ۱۳۰۰۶۴۳
من به یک اوجگیری موسیقی نزدیک میشوم. همه چیز دارد همزمان اتفاق میافتد. این یکی از طرحهاست: وقتی هیچ چیز اتفاق نمیافتد، باز هم چیزی اتفاق نمیافتد، اما بعد از مدتی آرامش از حد میگذرد و طبلها باید به صدا در بیایند. چیزی باید اتفاق بیفتد. اغلب لازم است خودت موجب آن باشی. تو تلفنی میزنی. میگویی: «دیگر نمیتوانم به این زندگی ادامه بدهم، به تغییر نیاز دارم.» و چیزی اتفاق میافتد که تحت کنترل توست. و بعد اتفاق دیگری میافتد که تو چیزی دربارهاش نگفتهای. قانون سوم از قوانین حرکت نیوتون. عمل عکسالعمل خلق میکند.
کاربر ۱۳۰۰۶۴۳
او به من نگاه میکند و به شکلی موثر و سریع لبخند میزند. یک لبخند حرفهای مدرن. نوعی لبخند که قبلاً وجود نداشت، مثل تلفن.
کاربر ۱۳۰۰۶۴۳
او به من نگاه میکند و به شکلی موثر و سریع لبخند میزند. یک لبخند حرفهای مدرن. نوعی لبخند که قبلاً وجود نداشت، مثل تلفن.
کاربر ۱۳۰۰۶۴۳
او به من نگاه میکند و به شکلی موثر و سریع لبخند میزند. یک لبخند حرفهای مدرن. نوعی لبخند که قبلاً وجود نداشت، مثل تلفن.
کاربر ۱۳۰۰۶۴۳
حجم
۳۰۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۳۸ صفحه
حجم
۳۰۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۳۸ صفحه
قیمت:
۸۷,۵۰۰
تومان