بریدههایی از کتاب همرزمان حسین (ع)
۴٫۶
(۳۲۶)
در منطق اسلام، آن وسیلهای که انسان را به هدف میرساند، آن وسیله نباید برخلاف هدف باشد، نباید نامقدّس و آلوده باشد. وسیله هم بایستی صحیح باشد، وسیله هم باید وسیلهای باشد که با هدف قابل تطبیق باشد.
آیه
سعدی میگوید: «یک نفری به من فحش داد، من نشنیدم؛ مثل تیری بود که انداخت و به من نخورد. تو این تیر را برداشتهای آمدهای در پهلوی من فرو میکنی؟ این فحش را به من میرسانی؟»
آسمان
. شما هر مسئلهای که برای ذهنتان مطرح شد اوّل نگاه کنید ببینید آیا این مسئله، مسئلهای است که برای زندگی شما، برنامهٔ شما، خطّمشی شما، آیندهٔ شما تأثیری دارد یا ندارد؟
منم!
لا یلدغ المؤمن من جحرٍ مرّتین» _ مؤمن، راهِ یکباررفته را بار دیگر نمیرود
آسمان
امروز آن روزی نیست که ما هر مسئلهای را بخواهیم بفهمیم و هر مشکلی را بخواهیم حل کنیم؛ برای خاطر اینکه ما اوّلیترین مشکلاتمان را هم هنوز ندانستهایم. ما هنوز ضروریترین مسائل زندگیمان را نمیدانیم؛ تعارف هم نداریم. هنوز در دست اوّل اعتقادات عالی اسلامی، عامل تحریف وجود دارد و بسیاری از حقایق از نظر ما پوشیده است؛ که یک مسئله، همین مسئلهای است که بنده انشاءالله در این چند روزه بحث خواهم کرد و خواهید دید که دست تحریف چه کرده؛ غوغایی کرده. ما در مسائل اوّلیمان مبتلای به ناشناسی و عدم معرفت هستیم؛ پس چه لزومی دارد که دنبال مسائلی برویم که در زندگی ما، برای آیندهٔ ما، برای خطّمشی ما اثری ندارد؟ چرا در این زمینه بحث کنیم؟
منم!
اگر شکر کردی، اگر نعمت را شناختی و دهندهٔ نعمت را شناختی و نعمت را در جای خود به کار بردی _ که معنای شکر این است: شناخت نعمت، شناخت منعم، به کار بردن نعمت در آنجایی که باید به کار رود و برای آن است _ خدا این نعمت را بر تو خواهد افزود.
آیه
ما نه به صورت آموزنده زندگی امام را فهمیدهایم و نه به صورت برانگیزاننده
Mahdi
موسیبن جعفر (علیهالسّلام) _ همین موسیبن جعفر (علیهالسّلام) خودمان، حضرت بابالحوائج _ ناشناخته و فراری در کوهها و قریههای اطراف شام میگشت و متواری بود تا رسید به یک غاری. ما فقط به بابالحوائجیِ موسیبن جعفر (علیهالسّلام) نظر دوختهایم، برای اینکه قرضمان ادا شود، شکممان سیر شود و از این قبیل. امّا آخر، برادر! این بابالحوائج ما یک مدّتی از عمرش را در کوههای اطراف شام و در قریههای اطراف شام، بهصورت ناشناخته، فراری بوده. زندانش را بگذار کنار، چون زندانش را هم آمیختهاند با یک حرفهایی که اصلاً آن وضع پرشکوه اوّلی خود را از دست داده. این موسیبن جعفر (علیهالسّلام) است. موسیبن جعفر (علیهالسّلام) در شام چه کار میکرده؟ در قریههای شام چه کار میکرده؟ چرا در کوهها رفته بود؟ چرا فراری باشد؟ چرا متواری باشد؟ حالا شما به چه صورتی این را توجیه میکنید، اختیار با خودتان است. اجمالاً بدانید یکچنین فصلهایی در تاریخ زندگی ائمّهٔ ما وجود دارد
آیه
اتّفاقاً آن کسانی هم که میخواستهاند و میخواهند در طول تاریخ، ملّتها را ضعیف کنند، بیشخصیّت کنند، استقلال روحی و فکری را از اینها بگیرند، روی همین نقطه _ مسئلهٔ شخصیّتها و رهبران و چهرههای درخشنده _ انگشت گذاشتهاند؛ رهبران را از اینها میگیرند، چهرههای محبوب را از اینها میگیرند؛
eskandari
تاکنون آنچه برای پیگیران از اعمال و افعال معصوم مطرح بوده است، عمل اینها در مسائل فردی بوده؛ و این از بدبختیهای اسلام بوده است، از انحرافهای بزرگ اسلام بوده است.
منم!
حجم
۳۷۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۳۷۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
قیمت:
۵۷,۰۰۰
۲۸,۵۰۰۵۰%
تومان