بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب به‌هم‌وابستگی بس است | طاقچه
کتاب به‌هم‌وابستگی بس است اثر ملودی بیتی

بریده‌هایی از کتاب به‌هم‌وابستگی بس است

نویسنده:ملودی بیتی
انتشارات:نشر علم
امتیاز:
۳.۷از ۱۳ رأی
۳٫۷
(۱۳)
پروردگارا، به من آرامشی بخش تا چیزهایی را که نمی‌توانم تغییر دهم بپذیرم شهامتی بخش تا چیزهایی را که می‌توانم تغییر دهم تغییر دهم و این دانایی را به من بخش تا بتوانم میان آنها تمییز بگذارم.
leila.shirvanei
لازم نیست رفتار دیگران را بازتابِ شایستگی خودمان بگیریم. لازم نیست شرمنده شویم اگر کسی که دوست داریم رفتار نامناسبی را برگزیند. به‌هنجار است که به آن شکل واکنش نشان داده شود، اما اگر کسی به رفتار نامناسبِ خود ادامه می‌دهد، ناگزیر نیستیم به شرمنده بودن و شایسته ندیدنِ خودمان ادامه دهیم. هر کس مسئول رفتار خودش است. اگر دیگری به شکل نامناسبی رفتار می‌کند؛ بگذارید خودش شرمنده شود. اگر شما کاری نکرده‌اید که شرمنده شوید، شرمنده نباشید. می‌دانم که مفهوم سختی است، اما می‌توان در آن استاد شد.
کاربر ۴۶۷۴۱۲۰
به یاد داشته باشیم، لازم نیست تصمیم‌ها در حد کمال باشند. لازم نیست ما در حد کمال باشیم. حتی لازم نیست نزدیک کمال باشیم. تنها لازم است همان کسی باشیم که هستیم. در گزینش‌هایمان می‌توانیم اشتباه کنیم. تا به آن اندازه شکننده نیستیم که نتوانیم از عهدهٔ اشتباه‌مان برآییم. خیلی هم مهم نیست! بخشی از زیستن و زندگی کردن است. می‌توانیم از اشتباهات خود بیاموزیم یا خیلی ساده می‌توانیم تصمیم دیگری بگیریم.
SHOKoOoH
هیچ‌چیز آهسته‌تر یا دردناک‌تر از یک رؤیا نمی‌میرد.
SHOKoOoH
کسانی را می‌دیدم که خود را مسئول کلِ دنیا می‌دیدند، اما از پذیرفتنِ مسئولیتِ رهبری و زیستنِ زندگی خود سر باز می‌زدند. کسانی را می‌دیدم که پیوسته به دیگران می‌بخشیدند و گرفتن را بلد نبودند. کسانی را می‌دیدم که آن‌قدر می‌دادند تا عصبانی، فرسوده و از همه چیز خالی شوند. کسانی را می‌دیدم که آن‌قدر می‌بخشیدند تا سرخورده می‌شدند. حتی زنی را دیدم که آن‌قدر می‌بخشید و رنج می‌برد که در سی‌وسه سالگی، از «پیری» و دلایل طبیعی درگذشت.
leila.shirvanei
تا زمانی‌که کسی را که هستیم نپذیریم نمی‌توانیم تغییر کنیم.
SHOKoOoH
یاد نگرفته‌ایم بگوییم: «خیلی بد است که مشکلی داری. از من چه می‌خواهی؟» یاد گرفته‌ایم بگوییم: «بگذار من این‌کار را برایت بکنم.»
SHOKoOoH
گاه از این‌که این‌همه حال‌وهوای مسئولیت داریم، چنان دلزده می‌شویم که از هر مسئولیتی شانه خالی می‌کنیم و بی‌مسئولیت می‌شویم. با این حال، در دلِ بیشتر مسئولیت‌هایمان، دیوی نشسته: کم ارزش دیدن خود.
SHOKoOoH
از زیستنِ زندگی خودم دست کشیده بودم، به آن پی نبردم. از اندیشیدن دست کشیدم. از حس کردنِ عواطف مثبت دست کشیدم و با عصبانیت شدید، تلخی، نفرت، ترس، افسردگی، درماندگی، نومیدی و حال‌وهوای گناه باقی ماندم. گاه می‌خواستم از زندگی کردن هم دست بکشم، انرژی نداشتم. بیشتر وقتم را به پای نگرانی در بارهٔ دیگران و کوشش برای یافتن راهی برای کنترلِ آنها می‌گذراندم. نمی‌توانستم (به هیچ چیز جز فعالیت‌های تفریحی) اگر زندگی‌ام هم به آن وابسته بود که بود، نه بگویم. رابطه‌هایم با دوستان و اعضای خانواده از هم گسسته بود. به شدت حال‌وهوای قربانی داشتم. خود را از دست داده بودم و نمی‌دانستم چه‌گونه چنین چیزی روی داده بود. نمی‌دانستم چه روی داده بود. گمان می‌بردم دارم دیوانه می‌شوم. و انگشت‌ِ اشاره‌ام را رو به سوی اطرافیانم می‌گرفتم، چون گمان می‌بردم که تقصیر آنهاست. غم‌انگیز این بود که کسی جز خودم نمی‌دانست چه حال بدی داشتم. مشکلاتَم رازم بودند.
Shiva Moshtaghi
نابستگی یعنی «زندگی در دَم» ـ زندگی در اینجا و اکنون. می‌گذاریم زندگی روی دهد به جای آن‌که زور بزنیم و کنترل کنیم. از افسوس خوردن برای گذشته و از ترس‌هایمان برای آینده دست می‌کشیم. بیشترین استفاده را از هر روز می‌کنیم.
من خودم رو دوست دارم

حجم

۳۱۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۵ صفحه

حجم

۳۱۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۵ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد