بریده‌هایی از کتاب چامسکی و جهانی شدن

چامسکی خود هوادار جهانی‌شدن و مدرنیته است و همگان را هم هواخواه جهانی‌شدن می‌داند اما تنها به تعبیر فنی این واژه و نه تعبیر آموزه‌ای که حامیان اسلوب حقوق سرمایه‌گذار یکپارچگی به خود اختصاص داده‌اند و در قالب توافق‌نامه‌های به‌اصطلاح «تجارت آزاد» با آمیزه‌ی درهم‌بافته‌شان از آزادسازی، حمایت‌گرایی و تضعیف کنترل دموکراتیک مردمی بر سیاست‌گذاری درمی‌آورند. درواقع چامسکی نه مخالف جهانی‌شدن بلکه منتقد روند کنونی آن است. «جهانی‌شدن محصول حکومت‌های قدرتمند به‌ویژه ایالات‌متحده است که توافقات تجاری و دیگر توافق‌نامه‌ها را در حلق مردم جهان فرومی‌کنند تا راه سلطه‌ی شرکت‌ها و ثروتمندان بر اقتصادهای کشورهای سراسر جهان را بدون هرگونه الزام و تعهدی به مردم آن کشورها هموارتر سازند.»

داستان اندرسون درباره‌ی پسربچه‌ای که برهنگی پادشاه را فریاد زد، طعم و رنگی چامسکی گونه دارد، نه‌فقط به این خاطر که در برابر قدرت از حقیقت سخن گفته بلکه به این دلیل که چشم ساده بین کودک، تیزبین‌تر از چشمان با تجربه‌ی بزرگ‌سالان از آب درآمد. در عالم سیاست، این چشمان کودکانه می‌توانند از دریچه‌ی گزافه‌گویی‌های انسانی و دموکراتیک به نتایج تیره‌وتار مداخلات نظامی غربی- دولت‌های ورشکسته، تبهکاری، قاچاق مواد مخدر، رقابت نخبه‌گرایانه به سود اشغالگران و نفرت مذهبی، راستی و درستی را بنگرند.

«معضل چامسکی» روبه‌رو هستیم. از یک‌سو، نویسنده‌ای که مطالب پرمغزش در باب زبان‌شناسی به طرزی باورنکردنی فنی‌اند. از دیگر سو، اظهارنظرهای سیاسی‌اش اغلب «به طرز کلافه‌کننده‌ای ساده» هستند.

چامسکی به خاطر دیدگاه چپ‌گرایانه‌‌اش در مورد جهانی‌شدن و نظم نوین جهانی شناخته ‌شده است اما واقعیت این است او بیش از آن‌که متعلق به جریانات چپ‌گرایانه‌ی متعارف باشد به لیبرتارینیسم وابسته است