بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب معنای زندگی | طاقچه
کتاب معنای زندگی اثر ویل دورانت

بریده‌هایی از کتاب معنای زندگی

نویسنده:ویل دورانت
انتشارات:پندار تابان
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۲از ۱۹ رأی
۳٫۲
(۱۹)
کل قضیه (زندگی) یک مهمانی پرهیاهوست. پس خوب بخند، هر کاری از دستت برمی‌آید انجام بده و هیچ چیز را جدی نگیر
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
ما چرا اینجا هستیم؟ آیا خدایی وجود دارد؟ اگر وجود دارد پس چرا ما این‌همه رنج می‌کشیم؟ اگر وجود ندارد، غرض از موجودیت ما چیست؟ آیا موجودیت ما روی این کرهٔ خاکی صرفاً تمرین با لباس و گریم برای نمایش بهتری است که در پی خواهد آمد؟ یا همه‌اش همین است؟ و هستی یعنی چه؟ آیا هستی چیزی بیش از یک نمایش غریب و مسخرهٔ کیهانی است؟
در جستجوی حقیقت
ما به سمتی کشیده می‌شویم که نتیجه بگیریم بزرگ‌ترین اشتباه در تاریخ بشر کشف «حقیقت» بود. حقیقت هیچ آزادی‌ای به‌جز آزادی از توهماتی که اسباب تسلی‌مان بودند و بازداری‌هایی که محافظتمان می‌کردند، به ما نداد. حقیقت ما را خوشبخت نکرد، چرا که خودش زیبا نیست و شایستهٔ آن نبود که مشتاقانه به دنبالش برویم. حالا که به آن نگاه می‌کنیم، نمی‌فهمیم چرا برای یافتنش این‌همه عجله داشتیم. چرا که حقیقت همهٔ دلایل هستی را از ما گرفت، به جز لذت لحظهٔ حاضر و امیدی ناچیز به فردا.
در جستجوی حقیقت
زیست‌شناسان گزارش کردند که هر موجود زنده‌ای به قیمت زندگی موجود دیگری زنده است. بزرگ‌ها کوچک‌ها را می‌خورند و به نوبهٔ خود خورده می‌شوند. ارگانیزم‌های قوی همواره به صدها هزار شکل ممکن از ارگانیزم‌های ضعیف استفاده و سوءاستفاده می‌کنند. و اینکه توانایی کُشتن، آزمون نهایی برای زنده ماندن است. اینکه تولید مثل خودکشی است و عشق پیش‌درآمدی است بر جایگزینی و مرگ.
Bardia
«مذهب در زندگی چه کمکی به من می‌کند؟»، از همان روزهایی که در دانشکدهٔ الهیات دانشگاه هاروارد دین و فلسفه می‌خواندم، به این موضوع فکر می‌کردم، ولی شاید مشاهده مهم‌تر باشد. من فهمیده‌ام که افراد مذهبی خود را بهتر از افراد لامذهب می‌دانند و افراد لامذهب هم خود را بهتر از افراد مذهبی می‌دانند. من هرگز متقاعد نشدم که (که اگر فکر درستی وجود داشته باشد) کدامشان درست فکر می‌کنند. من شخصاً هرگز تمایل نداشته‌ام به امید از بین بردن اندوهم، مذهب یا الکل را انتخاب کنم.
Bardia
امروز وقتی به آن پاسخ‌ها نگاه می‌کنم ... پاسخ‌های بیرد، پاویس و موروا را از همه بیشتر می‌پسندم. اگرچه تأثیرگذارترین نامه از جانب محکوم شماره ۷۹۲۰۶ آمده بود ...
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
من متوجه شده‌ام کسانی که در یک کل همکاری می‌کنند، دلسرد نمی‌شوند. بردهٔ تحقیرشده‌ای که در جمع با همقطارانش توپ‌بازی می‌کند، خوشبخت‌تر از متفکری منزوی است که جدا از بازی زندگی است و با این جدایی، فاسد و منحط می‌شود. گوته گفته است: «یا یک کل باش، یا به کل بپیوند». اگر ما خود را جزئی از یک گروه زنده (و نه یک گروه نمایشی) بدانیم،‌ زندگی را کمی سرشارتر و حتی معنادارتر خواهیم یافت. زیرا برای معنا بخشیدن به زندگی، انسان باید هدف و مقصدی بزرگ‌تر از خودش و ماندگارتر از زندگی خودش داشته باشد.
Bardia
زندگی نمی‌تواند به عقب برگردد، انسان هم نمی‌تواند. انسان بخش یکپارچه و کاملی از کائناتی است که در آن زندگی می‌کند، کائناتی که به سوی سرنوشت از پیش تعیین‌شده‌ای همواره در حرکت است. اینکه حیات به‌طور تصادفی به وجود آمده است، نظریه‌ای است که من هم دلم می‌خواهد بپذیرم، اما معنایش این نیست که لاجرم باید بی‌معنا باشد. هر کسی که عمیقاً فکر کرده و به این نتیجه رسیده است که زندگی بی‌معناست، قطعاً شخص هوشمندی بوده است. افراد هوشمند کار بیهوده و بی‌معنا نمی‌کنند، با این حال، مبلغین این نظریه به زندگی ادامه می‌دهند.
Bardia
وقتی کسی بخواهد شرایط دقیق اوضاع کسب و کارش را بفهمد اعداد را به‌کار می‌گیرد و اگر آن اعداد وضعیت ناخوشایندی از اوضاع کاری‌اش را نشان دهند، اعداد را سرزنش نمی‌کند و نمی‌گوید که اعداد نازیبا هستند و متهمشان نمی‌کند که او را سرخورده کرده‌اند. پس انسان چرا باید حقیقت را سرزنش کند در حالی که حقیقت در خدمت امور خطیر زندگی است، همان‌طور که اعداد در خدمت امور خطیر کسب و کار و تجارت هستند؟
Bardia
. در پارک دو ردیف مورچه می‌بیند که در دو مسیر در حال آمد و شد هستند. یک ردیف از لانهٔ مورچه‌ها بیرون می‌روند و ردیف بعدی به لانهٔ مورچه‌ها بازمی‌گردند. هر یک مشغول کاری به‌سود «منافع جمع» هستند. و او مورچهٔ فیلسوفی را مجسم می‌کند که با آنتن‌های برآشفته و با سخنانی خردمندانه، یکی از دو ردیف مورچه‌ها را متوقف می‌کند:
Ali Zare

حجم

۶۵۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

حجم

۶۵۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

قیمت:
۴۳,۰۰۰
۲۱,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۶صفحه بعد